جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
تا می توانی با من سخن بگو!سکوتِ تو،جهانم را خاموش می کند... ...
بالن آرزوھایم رابا آتش قلبمرھا کردمآن را دریابدر آسمان دلتنگیپیش از آنکهخاموش شود...
آتیشی که تو قلبم روشن کردی هیچ آتش نشانی نمی تونه خاموش کنه !چهارشنبه سوری مبارک...
از یه لامپ میپرسن : احوالت چطوره ؟میگه : چه احوالیکار به جاهای خوبش که میرسه منو خاموش میکنن...
جمع شدیم/دورِ پاییز/حافظ هم خاموش...
حرف هایمان را زدیمو چای مان از دهن افتادچراغ های کافه را هم که خاموش کرده اندو هنوز زیباییتبند نمی آید......
نگاهت میکنم خاموشو خاموشی زبان دارد... زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد......
آدم بی حوصله مثل یک گوشیه که باطریش خرابه ، یهو دیدی با هشتاد در صد شارژ هم خاموش شد......
بعضی وقتا،شریک تمام خاطراتت تو زندگیفقط یه شماره خاموشه......
پنجشنبه ها را باید چای دم کردتلفن را کشید،پرده را بست خاموش و کم نور و مستباید از تو نوشتباید آرام گونه ات را بوسید....