کمی دیر آمدی ای عشق اما باز با این حال اگر چیزی از این غارت زده باقیست غارت کن
زندگی را عاشقانه نفس بکش حتی اگر سخت حتی اگر دور حتی اگر دیر . علی گلشاهی(ورژیرا)
شاید دیر اما زود شد گفته بودم می روم
ما دیر آمدیم یا زود؟ هر چه بود به موقع نبود
خیال دیدنت چه دلپذیر بود جوانیم در این امید پیر شد نیامدی و دیر شد...
با آن همه نیاز که من داشتم به تو پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود من بارها به سوی تو بازآمدم ولی هر بار دیر بود ...
خیال دیدنت چه دلپذیربود... جوانی ام در این امید پیر شد! نیامدی و دیر شد...
من آدمِ نرفتنم ، آدمِ دوست موندن ! یا اصلا آدم دیر رفتنم ، خیلی دیر ... اما وقتی برم ، دیگه آدم برگشتن نیستم آدم مثل قبل شدن نیستم ...
اشتباه دوست داشتَنَت آنجا بود که دیر آغازَش کردم ...
من آدمِ نرفتنم .. آدم دیر رفتن ، خیلی دیر .. ولی اگه برم دیگه آدمِ برگشتن نیستم ، آدمِ مثل قبل شدن نیستم..!
روزی گفتیم فقط مرگ میتواند ما را از یکدیگر جدا کند مرگ دیر کرد و ما از یکدیگر جدا شدیم!
عادت کردهایم آنقدر که یادمان رفته است شب مثل سیاهی موهایمان ناگهان میپرد و یک روز آنقدر صبح میشود که برای بیدار شدن دیر است ...!
هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی چشم بر در بُوَد و دلبر او دیر کند .
دیر آمدی عزیز! من عاشق خیال تو شده ام...