شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
زندگی را عاشقانه نفس بکش حتی اگر سخت حتی اگر دور حتی اگر دیر .علی گلشاهی(ورژیرا)...
دلتنگی های ممتد دیگر دلتنگی نیست آوار است .علی گلشاهی(ورژیرا)...
هر روز ، روز مادر است وقتی که هر روز بهشت زیر پایم بودی . سوز کشیدی تا من ساز شوم مادرم . دوستت دارم...
دختر نازل شد و پدر کیش مهر سرود و مادر زیبا شد....
و خداوندگارپالت را در رنگین کمان آویختولوله ای بر پا شدنور پاشیدگل روئیدو دختر خنده ای زدو آهسته گفت : که خدا را دید...
این منم خاطره ای که گاهی در تو مکث می کند و این تویی که هنوز هم بی اندازه زیبایی...
ترکیب تو و چشم هایت می شود کندو و من، کهنه سربازی که مدام دور تو می چرخمعلی گلشاهی (ورژیرا)...
ماهی را رها کناین نوازش بی آب یعنی مرگعلی گلشاهی (ورژیرا)...
تو و چشمهایت من و دل. با مست نگاهت،خلع سلاحم بانو....
در ما گم میشوی و تا پیدایمان می کنی مادر میشوی می بوسی و در آغوش می کشی....
کمی آرام تر فرو ریز . آنکه می دید و رفت می دانست و رفت ، کنار انتظارش دریچه نباش ، عادت باش برای هرگز نبودنش ....
شیرین کوه را به فرهاد سپرد و تو فرسنگ را،من مانده ام با تیشه ای که صدایش هیچگاه به گوش ات نرسید....