پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هرگز مرا نخواهد دیدو هیچگاه دستانم به نوازشِ چین و شکنهای صورتش نخواهد رسید.نامم را نخواهد دانست. و با قلب به آتش نشسته ام غریبه خواهد ماند. و هیچ زمانی بوسه ی بی نوای من، از مبدا لبانم به سوی چشمانش، به مقصد نخواهد رسید.- زینب ملائی فر...
وه، آزادی قرینه ی لب های توست،یک انار ترک برداشته،بر بلندترین شاخه درخت عشق،که چیدنش محال است...مهدی بابایی (سوشیانت)...
در مستی خماری من هجران تو دارم دور از تو دردمندم جز تو درمان ندارمتو درد من نخواهی زودتر بگو چه خواهی من پرتوئی از جانم تو جان جانی یارمفلسفه عشق سعید هجران...
دارم از دست تو صدها گِله، باید چه کنمگر به جورت نکنم حوصله، باید چه کنممن به هر درد صبوری کنم امّا تو بگوبا دل آشوبیِ این فاصله، باید چه کنمگرچه هر مسئله با عشق شود حل لیکنچون شود عشق خودش مسئله، باید چه کنم!!ترسم این است بپرسم ,که ز من دل کندی,؟گر بپرسم تو بگویی ,بله, باید چه کنم!رفتنت گشته همانند نزولات بلابا هراس و غم این زلزله، باید چه کنمگفته بودم به تو ,شیدا, که نرو در ره عشقرفته ای باز چو در این تله، باید چه کنم ...
پرچمت را هر کجا دیدم دویدم یا حسینزیر این پرچم همیشه خیر دیدم یا حسینمن زمین گیرم ولی تو دستگیرم بوده ایغیر خوبی از شما چیزی ندیدم یا حسین...