پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گل آفتابگردانبیا ایگل آفتابگردانرخ خودبه من بگردانمنم آنخورشید تابانکه عشق خودنمودی هر باربه سوی او نمایانتو نه همانیکه هر دمبه نگاه پر تمنّابه خواهش و تقلّابه غلیظی عشق مجنونبه قساوت دل پر از خونسبکبال و عاشقانهدل انگیز و خالصانهعشق خود بی بهانهبه رهم نمودی عریان؟؟چرا رو گرفتی از منابروها گرفتی در همردّ بغض بر گلویتشده جاری در چشمانتشده جاری در چشمانتهرچه آه و محنت و غمنکن این چنین تو ب...
گل آفتابگردانزلف خود گرفته پنهانسر ذره ای حسادتبه ستیز گشته با مندگر دست بکش ز گریهرخ خود به من بگردانبزن لبخند دلبرانهبزن بر این فراق پایان.هیچیک...
انگار آب مروارید گرفتهچشمان خورشیدآقتاب گردان خانه ی مادرمغم دارد...!فروغ گودرزی...
شبیه گل آفتابگردانم و خورشیدم تویی تو نباشی من به کدام طرف رو کنم خورشید نگاهت را از من بر نگیر که بی تو حیرانم و باتو جیران...حمیده سادات حسینی_نرگس...
پشت به آفتاب می نشینمو فکر میکنماگر تمام گل های آفتابگردانبه خورشید پشت کنندخورشید خاموش خواهد شد؟...
خورشید زندگی منچشم از تو بر نمی دارمگل آفتابگردان باید از من یاد بگیرد عاشقی را...تولدت مبارک عشق جان...
گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم........
چشمان ِ تو گل ِ آفتابگردانندبه هر کجا که نگاه کنی ،خدا آنجاست ......