شب قدر شب قدر است و...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن شب قدر
- شب قدر شب قدر است و...
(شب قدر)
شب قدر است و من قدری ندارم
چه سازم؟ توشهی قبری ندارم
شب عفو است و محتاج دعایم
ز عمق دل ، دعایی کن برایم
اگر امشب به محبوبت رسیدی
خدا را در میان اشک ، دیدی
کمی هم نزد او یادی ز ما کن
کمی هم جای ما او را صدا کن
بگو یارب، فلانی رو سیاه است
دو دستش خالی و غرق گناه است
بگو یارب، تویی دریای جوشان
درین شب رحمتت بر وی بنوشان
مبادا لیلة القدرت سرآید
گنه بر نالهاش افزونتر آید
که غیر از تو ندارد تکیهگاهی
اگرچه هست غرق روسیاهی
مبادا ماه تو ، پایان پذیرد
ولی این بندهات سامان نگیرد
به حق (ساقی) کوثر خدایا
به حق پهلوی مجروح زهرا
به حق بندگان خاص درگاه
که غرق رحمتاند الحمدلله
قلم زن بر معاصی من امشب
مبادا در « جزا » باشم معذّب
تفسیر با هوش مصنوعی
شاعر در شب قدر، از نداشتن لیاقت و توشهای برای آخرت خود رنج میبرد و از خدا طلب بخشش و دعا میکند. او از خداوند میخواهد که در این شب رحمت، او را نیز مورد لطف و عنایت خود قرار دهد و گناهانش را ببخشد. شاعر با توسل به نامهای مقدس الهی، به امید بخشش گناهان و نجات از عذاب، به درگاه خداوند التماس میکند.