قدر بودنت را نفهمیدم چه دیر...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

قدر بودنت را نفهمیدم...
چه دیر فهمیدم که حضورت گنجی بود که بی‌دریغ از دست دادم.

هر لحظه در کنارم بودی، با مهربانی، با سکوتی که پر از عشق بود،
اما من، غرق در روزمرگی‌ها، در هیاهوی بی‌معنا،
قدر آن نفس‌های گرم، آن نگاه‌های آرام را نفهمیدم.

حالا که نیستی،
حالا که جای خالی‌ات مثل زخمی در قلبم نشسته،
می‌بینم که هر ثانیه‌ای با تو، ارزشی داشت که هیچ‌چیز جایگزینش نمی‌شود.

ای کاش زمان به عقب بازمی‌گشت،
تا به تو بگویم، تا تو را بفهمم،
تا بدانی که چقدر بودنت، برایم معنایی داشت که هرگز از دل و خاطره پاک نخواهد شد.
اما افسوس، که این حقیقت را دیر فهمیدم،
خیلی دیر...

ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR
art.saniebra@
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

متن، پشیمانی گوینده از قدرنشناسی نسبت به فردی عزیز را بیان می‌کند. او متوجه ارزش حضور و محبت آن شخص در زندگی‌اش پس از از دست دادن او شده است. حالا با حسرت، آرزوی بازگشت زمان و جبران گذشته را دارد، چرا که بودن آن فرد، گنجی بی‌بدیل بود که بی‌ارزش شمرده شده است.

ارسال متن