فردا نه دشمنی ناشناس بلکه دوستی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

فردا
نه دشمنی ناشناس،
بلکه دوستی‌ست
که هنوز سلام نکرده.

در کوچه‌های بی‌نقشه
قدم می‌زنم،
و بوی نان تازه
از پنجره‌ای باز
به قلبم لبخند می‌زند...

خورشید،
اگرچه گاهی پشت ابر می‌ماند،
اما هنوز گرم است،
و هر طلوع
وعده‌ای‌ست از ادامه...

دستانم
سبد کوچکی‌اند
پر از شایدها،
که با ذوقِ کودکانه
به سمت ستارگان پرتابشان می‌کنم..

آینده،
جایی نیست،
که برسیم به آن—
جایی‌ست
که با هر نفس
می‌سازیمش...

و من
با هر امیدی کوچک،
سنگی بر دیوار نور
می‌چینم...

ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR
art.saniebra@
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، نگاهی امیدوارانه به آینده دارد. فردا را نه تهدیدی ناشناخته، بلکه دوستی منتظر می‌داند. شاعر با وجود ناآشنایی‌ها، با امید و ایمان به ادامه‌ی زندگی، آینده را نه مقصدی دور، بلکه فرآیندی مداوم می‌بیند که با هر تلاش کوچک ساخته می‌شود. او با امیدهایش، آجر به آجر، دیوار نوری می‌سازد.

ارسال متن