باغچه ی دلم پر از گل...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن باغچه ی دل
- باغچه ی دلم پر از گل...
باغچهی دلم،
پر از گلهایی که دیگر نغمه نمیخوانند،
رنگهایشان پژمرده و سایههایشان سنگین!
من اما، بسان باغبانی با دستان خشک و سرد،
که نمیداند چگونه باران بیاورد،
و چگونه نور را به دل گلها برساند
روزگارم اینگونه میگذرد؛
هر روز تماشاگر گل هایی هستم
که یک به یک خاموش میشوند.
گاه به خود میگویم :
شاید من باغبان خوبی نبودم،
شاید باد و باران، همدم گلها نبودند.
گاه نیز،
در دل خاک سرد وجودم،
صدای ضعیفی از زندگی میشنوم که میگوید:
شاید روزی دوباره بتوانم
گلهای این باغچه را
به رقص بیاورم
شاید...!
تفسیر با هوش مصنوعی
شاعر باغچهی دل خود را پر از گلهای پژمرده و بیروح توصیف میکند؛ خود را باغبانی بیتوان که نمیتواند به گلهایش زندگی بخشد. غم از دست دادن شادی و امید در او موج میزند، اما هنوز امیدی ضعیف به احیای دوباره باغچهی دلش و بازگشت شادابی دارد.