ولی خودمونیما خیلی سخت جون...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

ولی خودمونیما خیلی سخت جون شدیم. زندگی صدتا جون به جونامون اضافه کرده. جان سختی انگار ارثیه اجدادیمان بوده که نسل به نسل پرورش یافته، رشد کرده و رسیده به اینجایی که حالا هر ضربه‌ای هم بخوریم، یه آخی میگیم و بلند میشیم. نه که دردی نداشته باشیم، نه! اتفاقاً دردش بیشتر از قبل هم هست، ولی دیگه یاد گرفتیم چطوری باهاش کنار بیایم. مثل یه رفیق قدیمی که باهاش قهر و آشتی داریم، دردو بغل می‌کنیم و می‌گیم: "بازم تو؟!"

قبلاً فکر می‌کردیم اگه یه اتفاق بد بیفته، دیگه آخر دنیاست. اما حالا می‌دونیم دنیا خیلی بزرگتر از این حرفاست و پر از راه‌های نرفته و تجربه‌های بکر. هر بار که زمین خوردیم، یه چیز جدید یاد گرفتیم، یه زاویه دید جدید پیدا کردیم. انگار زندگی یه جورایی داره بهمون درس میده که چطوری قوی‌تر بشیم.

البته که این سخت جون شدن یه جاهایی هم دردسر داره. مثلاً دیگه مثل قدیم‌ها زود دلمون نمی‌شکنه، زود بغض نمی‌کنیم. یه جورایی بی‌حس شدیم. ولی خب، عوضش دیگه انقدر راحت هم نمی‌شکنیم. مثل یه درخت که هر چی سنش بیشتر میشه، ریشه‌هاش هم عمیق‌تر میرن تو خاک.

خلاصه که آره، خیلی سخت جون شدیم. ولی این سخت جونی بهمون یاد داده که زندگی با همه پستی و بلندی‌هاش قشنگه. یاد داده که باید قدر تک تک لحظه‌ها رو بدونیم و ازشون لذت ببریم. چون بالاخره یه روزی این نفس‌های سخت جون هم تموم میشن و اون وقته که باید با کوله‌باری از تجربه و خاطره، راهی سفری بی‌بازگشت بشیم.

زهرا ایمن زاده
ZibaMatn.IR
زهرا ایمن زاده/نویسنده
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

متن، داستانی از سخت‌جانی و تاب‌آوری در برابر سختی‌های زندگی است. نویسنده با وجود دردهای فراوان، یاد گرفته با مشکلات کنار بیاید و از تجربیات تلخ درس بگیرد. این سختی، گرچه به بی‌حسی نسبی انجامیده، اما باعث قوی‌تر شدن و قدرشناسی بیشتر از زندگی شده است.

ارسال متن