حادثه سرزده بی خبر بود و...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

حادثه سرزده
بی خبر بود و خیالش به دلم سر می زد
توی چشمان فروخفته ی من پر می زد

وقتی از عرض خیابان به ادا رد می شد
طعنه بر قامت زیبای صنوبر می زد

مثل یک حادثه سرزده از خلوت شهر
می رسید و وسط خاطره ها در می زد

بی وفا بوده ولی وسوسه خط لبش
تا لب پنجره و آینه معبر می زد

پشت هر گونه چال و سپه مژگانش
جای صد لشگر انبوه که سنگر می زد

نغمه و لحن خوش آوایی کفرآمیزش
شعله در خشک و تر خرمن باور می زد

من سوال از غم اما و اگر می کردم
او دم از فلسفه ی صورت دلبر می زد

علی معصومی
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

شعر، هجوم ناگهانی و تأثیرگذار معشوقی بی وفا را توصیف می‌کند. زیبایی او خاطرات شاعر را برهم می‌زند. لبخند وسوسه‌انگیز و چشمان جذابش، با وجود بی وفایی‌اش، شاعر را مجذوب خود کرده است. سخنان فلسفی معشوق در مقابل غم و اندوه شاعر، تضاد دردناکی را ایجاد می‌کند.

ارسال متن