متن اشعار دردناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات اشعار دردناک
در دیــارِ خــویش بـیپنـاهِمـان کـردند،
در حسـرت لقـمه نانی، تبـاهِمان کردند!
گـه تازیانههـای چـرخ، گه کیـنهی خلق،
ای مرگ بیا که بیخبر زِ خدایمان کردند!
ahoora-kh
رنج افتادن به دام زندگی…
با تولد آغاز شد!
رنجی که تاوان عشقبازی های پوج بشر باشد
دفتر مشقِ سختی و درد من ست…!!
روی برگ اولینش نوشتم
بین توهم، آرزو و خیالات
مرزی نباشد…
دیدم بشریت ذره ذره اش را
مرز بندی،کرت بندی کرده ست!
نمی دانم چرا با...
سید اسلام فاطمی
بس که کاسه، کاسه تاسه، خوردهایم،
صبرمان لبریز گردیده؛ خدا!
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
در حال بارگذاری...