تو مثل سوگلی های قشنگ زمستان می مانی سرد ، بارانی آفتابی به اندازه ی شیرینی یک خواب زمستانی در میان بازوانت تو به تنهایی اندازه ی زیبایی های زمستان زیبایی آنقدر زیبایی که آدم دلش می خواهد با باران در آغوشت بگیرد با کوچه در آغوشت بگیرد با برف...
دو تا دیگه ویروس اینطوری بیاد سیستم زیستی مون شیفت میشه به مدل خرسا. مثلاً از دی تا اول خرداد میریم قرنطینه ی خواب زمستانی
فهمیدن آغوشت شکوفه ای را بیدار میکند از خواب زمستانی و این غنچه ی زیبا، با تو به بهار می اندیشد ر م ع م ا م ت▶️
سفید چون اولین برف زمستانم و سرد چون ایست زمین در دل بھمن تو اوجی من فرود... دستانم خالی خالی چون دستان فرشته ی نیکی در یلدای طولانی و تو ھمه چیز را داری مثل عزرائیل زمستان چه بدبختم من چه خوشبختی تو تو بابانوئل ، من گوزن سورتمه ی...
پاییز چشم به چشم برهنه میکند خودش را همچون زلیخا تا تعبیر شود این همه خواب زمستانی در چشمهای یوسف