شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
آنکس که در این قمار عشق باخت منماز آتش عشق سوخت و شعر بافت منماز روز ازل زخم خورده از عشق تو دلسیب از تو گرفت پرچم عشق ساخت منمخوش بین...
وقتی که می آیی خیابان دلپذیر استپهلو به پهلو درختان دلپذیر استتو باشی ابرها هم عاشقت هستندبارقص موهای تو باران دلپذیر استگل من ! مثل گل قدم بر می داریکفش هایت مثل گلدان دلپذیر استخورشید گونه از هوایم دور می گردیدر انتظار تو زمستان دلپذیر استکنار اندوه تو مثل کوه می ایستمدر چشمهایم آبشاران دلپذیر است.خوش بین...
رودی که می خشکد دگر دریا نخواهد شدآیینه یی که بشکند زیبا نخواهد شد چشمی که با این قطره های اشک عادت کردحتی برای لحظه یی تنها نخواهد شد با اینکه آرامم ولی درگیر توفانم راه نجاتی بعد از این پیدا نخواهد شدمن زاده ی کابوس های تلخ این شهرمشب های وحشتناک من فردا نخواهد شددنیا نمی خواهد مرا ،من خوب می دانم دنیا به کام تلخ من زیبا نخواهد شد من گور خود را هم نمی یابم، کجا هستم؟من مرده ام، این صحنه ها معنی نخواهد شد!خوش ب...
فرمانروای تاریکیعجیب نیست که تو مرده ای، جهان مرده؟بروی بستری از ابر آسمان مردهدرختهای زیادی کنار تو مردندبهار دهکده پشت در خزان مردهچقدر یخ زده شب های این زمستان راچقدر حس نشاط پرندگان مردهتو چشم بستی و انگار اتفاقی نیستکه ماه بین همین تکه از زمان مردهو گیسوان تو فرمانروای تاریکیستهزار مرثیه در لابلای آن مردهخوش بین...
از <دیده >ى تر -مرا به جز تر<دید > نیستاز جورِ فلک مرا به جز تهدید نیست من پیر شدم به گوشه ِعزلت خویش در کنج اتاق به جز چراغ خورشید نیست خوش بین...
مرا در نظر بگیرخوب باش و حال مرا در نظر بگیرنبودت در خیال مرا در نظر بگیرروزی که در مزار من گریه می کنیآن چشم های مال مرا در نظر بگیرکوچه ای که رفتی به بن بست می خوردبرگرد احتمال مرا در نظر بگیراینکه چرا همیشه دوستت داشتم؟انگیزه ی سؤال مرا در نظر بگیردر جوانی به پای تو پیر شدمیک بار سن و سال مرا در نظر بگیرخوش بین...
گم شدهسپید گم شده است و سیاه گم شده استپیاده باز به دنبال شاه گم شده استمسیرِ رفته، از آغاز رو به بن بست استدروغ گفته اگر گفته راه گم شده استمسافری که در آن ایست گاه منتظر استمسافری که در این ایست گاه گم شده استهوای ماهیی دلتنگ را نداشت کسیشبی که از وسطِ برکه ماه گم شده استجهان که در پی یک اشتباه پیدا شدچه غم که در پی یک اشتباه گم شده است...برای امتِ بی چاره اش چه خواهد گفتپیمبری که در اعماقِ چاه گم شده اس...
«خوش بین»به تو من خوش بینممثل شعرهای سپید ، که نگفتمیا دو بیتی ها که هرگز نسرودمتو اگر خسته ای از اشعارملحظه ای درکم کن فرصتی ده نفسی چاق کنمتو به من خوش بین باش...
متعصبانه مثبت بین و خوش بین باشید. اگر چیزی مورد پسند شما نیست ، پسند خود را تغییر دهید....
آدم بدبین گرفتاری را در هر فرصتی می بیند؛ آدم خوش بین فرصت را در هر گرفتاری می بیند....
من به صورت ژنتیکی خوش بین هستم....
آدمِ بدبین ، سختی را در هر فرصتی میبیند ؛ آدمِ خوش بین فرصت را در هر سختی ......