پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شناسنامه ی این آسمان پُر از مرگ است /حواسِ پنجره را پرتِ هر مُراد نکن«آرمان پرناک»...
به تیر دیده ات ما را نسوزانبه آهی بسته ای ما را نرنجانمرادت کشته ای یارا حیا کنرهایم کرده ای در بند و زندان...
شهی یا که امیری آخرش هیچبه خواب گوری آخرش هیچبه خاک عزلت افتی محبس گورتو قُوت مار و موری آخرش هیچ...
چونکه اسرارت نهان در دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود...
خانهٔ اسرار تو چون دل شودآن مرادت زودتر حاصل شود...
تو را بی روسری دیدم عجب طوفان دل چسبی تشکر باد تابستان، مراد این دلم دادی!...
خوش وقت بهارو سبزه و دامن کشت با پسته دهن شکرلب حورسرشت در باغ مراد ماچنین سرونرست برخاک امید ما کس این دانه کشت...
آب طلب نکرده همیشه مراد نیستگاهی بهانهای است که قربانیات کنند...