سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
خدا می دونست زدن بعضی حرفا چقدر سخته نفس عمیق را آفرید...
یک نفس عمیق! آرام نشدم ، هیچ...بوی عطرت مجدد پیچید داخل خاطره ها • ͡•نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
نفس عمیییقدر هر محیط که اکسیژن باشدو شرف نه: "چند زیستی"!!...
بهشت یعنى یک نَفَس عمیق در هواى تو...!️...
بهشت یعنى ؛یک نفس عمیق در هوای تو️ ......
بهشت یعنییک نفس عمیق در هوای تو...
بهشت یعنىیک نفس عمیقدر هواى تو....!️️️...
آدم بایدیکی رو داشته باشه، هر اتفاقی هم که افتاد، بره تو بغلش، ی نفس عمیقبکشه و بگه، همین که تو هستی، کافیه.....
آدمبایدیکیروداشتهباشه،هراتفاقیهمکهافتاد،برهتوبغلش،یهنفسعمیقبکشهوبگه،همینکهتوهستی،کافیه......
یک گنجهای ، کشویی ، چیزی هم باشد که آدم «چه خوبه که هست»هایش را بگذارد توش ؛ هر از گاهی که همهی آدمها ناامیدش میکنند از بودن ، بازش کند ، گنجینهاش را نگاه کند ، دست بکشد ، لبخند بدود توی صورتش ، کشو را ببندد ، یک نفس عمیق بکشد و برگردد به زندگی ......
وقت رفتن استبایدرفتبااستخوان هاباگوشت هابایدرفتوقت رفتن که می شودازشانه هایممی توان به آسمان رفتبایک نفس عمیقمی توانهوارفتاین راه رادرازیاکوتاهبایدرفتوقت رفتن استحشره (وسوسه)افتاده به جانم...