پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلتنگی من یکشنبه ها چندین برابر میشودتا ببینم یار را فردای آن یکشنبه ها وحدت حضرت زاده...
یکشنبه رایک بار دیگرمرور کردمعشق استبخدا...فروغ گودرزی...
بیا با منیکشنبه ها راغرق در یک عالمه دوشنبهسه شنبه کنیم...
شنبه به یادت شروع شدیکشنبه ؛ دوستت دارمدوشنبه ؛ دو بار دوستت دارمسه شنبه ؛ سه بار، زیر لبچهارشنبه ؛ چهار، با فریادپنج شنبه ؛ پنج هزاره، تا بهشت...جمعه ؛ تمام عشقهای جهان مال توکاش هفته بیشتر بود عزیزمکاش عددها را تا بی نهایت میشمردم ؛و میگفتم :دوستت دارم...دوستت دارم......
یکشنبه ...از هیچ زاویه ای زیبا نیست مگر در قراری عاشقانه با تو...
بیا این یکشنبه را با هم باشیم، بنشینیم روی بالکنمن برات چای بیاورمتو برایم شعر بگوییهی گل بگوییم وگل بشنویم....
یکشنبه ...از هیچ زاویه ای زیبا نیست مگر در قراری عاشقانه با تو️...
هر روز تولدی دوباره است وهر تولد آغازی دوبارهیکشنبه را با یک دنیا عشق و امید آغاز کنیمدر پناه لطف خداوند...
یکشنبه غم انگیزیستباران میباردهم از آسمانهم از چشمهای منمثل همیشه یکشنبه تکرار میشوداما مثل همیشه تو نیستی...
یکشنبه آمدهشنبه را باد با خودش برداین قانون زندگیست.پس فقط برای امروز خوش باش...
اگر قرار باشد میان روزهای هفته یکی را انتخاب کنمیکشنبه را انتخاب میکنماین روز یادآور تمام عاشقی هایم با توستخودت میدانی...
سلام یکشنبهآمدنت بخیربا خودت چه سوغات آورده ای ؟برایم عشق بیاورشور و شوق بیاورتا هر هفته همین روز و همین ساعتبا دنیایی از امید چشم براهت بمانمیکشنبه جان آمدنت بخیر...