متن وحدت حضرت زاده

💕💕💕💕

آمدی وقتی که دیگر بی نهایت دیر شد
آن جوانی که رهایش کرده بودی، پیر شد

آفتاب انتظارت آن قَدر تابید که
پهنه دریای عشقم عاقبت تبخیر شد

من همانم که پُر از شور رسیدن بود؟ نه
از تمام زندگی چشم و دل من سیر شد

شور و شوقِ...

خاطرات همیشه شیرین نیستند،
گاهی میشود ضربه نهایی خنجری بر پیکره نحیف یک قلب شکسته...
وقتی بفهمی همه آن عشق ورزیدن ها تلاشی بیهوده بوده....

وحدت حضرت زاده

🥀🥀🥀

به خنده هات نگاه کردی؟
امید دقیقا اون شکلیه ...
🥀🥀
وحدت حضرت زاده

🥀🥀🥀

دلا سخت است اگر مانند یک فرمانده عاشق
امیر یک سپاه اما،اسیر یک نفر باشی

🥀🥀
وحدت حضرت زاده

🥀🥀🥀
- چی شد عاشقم شدی و خوشت اومد؟
* زمین لیز بود
نفهمیدم چی شد سُر خوردم،
من کفش پام بود،
ولی قلبم پابرهنه بود...😞

🥀❤️🥀❤️

وحدت حضرت زاده

❤️🥀

تو خنکی اونور بالشتی،
‏چای بعدکار،
‏سیگار نیمه شب،
‏تو اولین بارون پاییزی،
بوی کتابای نو،
‏بغل شدن، وسط گریه،
‏بوی خاک بارون خورده،
‏تو شیرینی اولین حقوقی
‏بوی خوب لباس نو
‏تو بوی یاسی
‏آب رو آتیش
‏رنگین کمون بعد بارون
‏تموم چیزی که من از دنیا می...

❤️🥀

اگر نتوانم با تو قهوه بنوشم کافه ها به چه کار می آیند؟
و اگر نتوانم بی هدف با تو پرسه بزنم
خیابان ها به چه کار می آیند؟
و اگر نتوانم بی هراس نامت را در گلو بگردانم کلمات به چه کار می آیند؟
و اگر نتوانم فریاد...

❤️❤️❤️

صبح آمده
تا از نفست
وام بگیرم...



وحدت حضرت زاده

🥀🥀🥀

تمام دوستت دارم های دنیا را هم که جمع کنند ، باز هم تورا یک جور دیگری دوست دارم...❤️

وحدت حضرت زاده

❤️❤️❤️

با انگشتانم فاصله لبهایت را
هجی میکنم،
هزاران شعر سوزان روی لب هایت
بجا مانده...

وحدت حضرت زاده

❤️❤️❤️

شعرهایم از خودم سرسخت تر دل بسته اند
من فراموشت کنم ، این ها که ول کُن نیستند ...!

وحدت حضرت زاده

❤️❤️❤️

با همه عاشقی هایم
هیچ وقت نمیدانستم
عشق صدا دارد...!
تا اینکه
صدای خنده های تورا
شنیدم...


وحدت حضرت زاده

❤️❤️


او شعر را دوست داشت
خیال پردازی و سفر را،
من...
او را دوست داشتم!

او شب را دوست داشت،
آوازِ جیرجیرک و صدایِ بغضِ شمعدانی را،
من او را دوست داشتم!

او مویِ بافته دوست داشت،
عطر قهوه و سیگار را،
من او را دوست داشتم!

او باران...

شهر آمل است و جان قربان جانان میکند
سرمه چشم از غبار کفش مهمان میکند


متن:وحدت حضرت زاده

نشستی روبروی من ، نشستم روبروی تو
گل همیشگی من، سیرنشوم زبوی تو


شعر : وحدت حضرت زاده

سُر خورد و دلِ من ، به یکباره
فروریخت

نخ کش بشودکاش شبی شال حریرت....

وحدت حضرت زاده

شب را فقط باید زل زد به چشمان تو...
آن وقت شب,
خودش خود به خود
به خیر میشود...


متن : وحدت حضرت زاده

✨✨✨
فصل بهار آمد و رنگ بهار نیست ...

اردی جهنم است زمانیکه یار نیست


متن : وحدت حضرت زاده

ی وقتایی ی دردایی به هیچ وجه گفتنی نیستش
واسه آرامشت راهی ب غیر از خودزنی نیستش
ی وقتایی ی کارایی اصلا دست خودت نیستش
فقط میخوای نیاد اشکت اصلا خندیدنت پیشکش
ی وقتایی ی شب هایی میخوای ندونی کی هستی
ی وقتایی خوبه اصلا واسه ادم
سیاه مستی
ی...

شد شد
نشد از دور نگاهت میکنم،
بی آنکه در آغوش بگیرمت،
آرام و بیصدا دوستت خواهم داشت.

متن:وحدت حضرت زاده

در کنار یار بودن ، دمی مرا غنیمت است
یکی دوساعت این وسط یک روز برای من بود

وحدت حضرت زاده

محراب مرا ، سمت خودش خوب بچرخاند
چشم مشکی ،خم ابرو ، عشق سوزان


وحدت حضرت زاده

دلتنگی من یکشنبه ها چندین برابر میشود
تا ببینم یار را فردای آن یکشنبه ها

وحدت حضرت زاده

غرور عشق شکست و دوباره باران،آه

چقدر روی نگاهت حساب میکردم...

وحدت حضرت زاده