متن آرزوهای دست نیافتنی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آرزوهای دست نیافتنی
خوش باش
چه میشد گاهگاهی هم بیاید نام ما یادت
سراغی از شکار خود بگیرد پلک صیادت
میان گفتگوهای من و تشویش چشمانت
به یاد آرزو های من و گلگونه ی شادت
تصور کن که زیر نم نم باران پائیزی
بیافتد برگ زردی پیش پای سبز شمشادت
بخاطر آوری روزی...
بگو که تو را کم می آورم
بیشتر از آنچه که هستی در رویاهایم
درحسرت آرزوهایم بی پروا قدم بر میدارم
بی گمان از لحظه ها عبور میکنم
درشهرآرزوهایم پاسبان میشوم
مبادا سخنی ناشایست حرکتی ناپسند
دور ازشان نشانه های آدمیتم
حضوریابد
خط بطلانم مرزیست برتمامی خواسته های ناخواسته ام...
کاش...
.
.
.
کاش؛ امّا،
کِشتنِ این کاشها را سود نیست!