متن استوری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات استوری
موهایت را دوست دارم؛
دام لبخند های من است.
نبودنت از من، چهره ای به جا می گذارد غمگین و بی تفاوت؛
و حضورت از من، شادترین انسان روی زمین را می سازد .
- کتایون آتاکیشی زاده
کودک گل فروش کنار خیابان را با لبخند نگاه می کنی؛
لبخند زنان با فروشنده خداحافظی می کنی؛
دوستانت را در آغوش کشیده و لبخند می زنی؛
به خاطراتی که جلوی چشمانت نقش می بندد می خندی؛
در خواب شیرینی که می بینی گوشه ی چشمانت چین می افتد ؛...
اگه باهم قهریم
اگه ازم ناراحتید
اگه حالتون خوب نیست
یا هر چیز دیگه ای
خواهش می کنم وقتی می خوام ببینمتون، همراهی کنید شده نیم ساعت کنارتون باشم.
من دوست ندارم آدم های عزیز زندگیم رو سر سوءتفاهم های چت کردنی از دست بدم.
من حس می کنم اگه...
زمان، اولین ها را در لحظه نگه می دارد،
آخرین ها را در خاطرات،
و آن هایی که هرگز برایمان پدید نمی آیند؛
می شوند حسرت!
کتایون آتاکیشی زاده
•••
کودک گل فروش کنار خیابان را با لبخند نگاه می کنی؛
لبخند زنان با فروشنده خداحافظی می کنی؛
دوستانت را...
مارا جز خیالی آرام طلبی نیست ز دنیا...!
در این شب های غمگین، به چه بهانه ای بیدار می مانید؟!
پنجره ای که رو به ستاره ها باز نمی شود ببندید.
چراغ هایی که زیر نورشان لبخندی دیده؛ و ابیات عاشقانه ای سروده نمی شود، خاموش کنید.
تلفن همراهی که در آن پیامی از همراهتان ندارید، کنار بگذارید....
عزیزی که به خودکشی فکر می کنی؛
اگه آشنا باشی، بارها این حرف رو از من شنیدی؛ اما اگر هم تا حالا کسی بهت نگفته، من بهت می گم.
دردی که تو رو به مرز اتمام حیات رسونده؛
روحیه!
با خودکشی کردن، جسمت رو از بین می بری؛ روحت ادامه...
خوب من! جانا!
باهم بودن آدمها
به نزدیکی “تن”هاست نیست
بلکه به نزدیکی “دل”هاست
“دل “اگر بخواهد
“فاصله”ها بی معناست
هست آنست که هرلحضه بیادت باشد
اشک باران
کاش
امروز
اتفاق قشنگی می افتاد.
مثلا
کمی نگرانم می شدی!
یا اصلا
زنگ می زدی و می گفتی
“دوستت دارم”
از تو نمی گذرم؛
وقتی خورشید هم برای وصال
از سایه ای که دستانمان را بهم برساند
کوتاهی نمی کند..! :)
- کتایون آتاکیشی زاده
سکوت شیرین است.
حرفی که به قصد تخریب دیگران به زبان آورده نشود؛
سخنی که برای تحقیر در سینه بماند؛
واژه ای که خیانت به اعتماد کسی باشد؛
حرفی که دلی را به لرزه دربیاورد؛
لبخندی را محو کند؛
اشکی را جاری کند؛
کاش بغض شود در گلو بماند،
باعث...
من عادت به رفتن نداشتم . . . . . . تو . . . بند کفش هایم را محکم کردی . . .
اشک باران
اگر با تموم درختهای دنیا نردبون بسازی بازم دستت به سقف دلتنگیهام نمیرسه
اونی که نمیفهمه مشکلی نیست
ولی کسی که خودش رو به نفهمیدن زده رو نمیشه کاریش کرد.
اشک باران
می نویسم چون ننوشتن برایم بدن درد می آورد.
می نویسم تا به جای اینکه با خودم حرف بزنم با کسی حرف زده باشم.
می نویسم چون می خواهم دنیایی که می بینم؛
جهانی که برای شخصیت هایم می سازم؛
و احساساتم را مکتوب کنم.
می نویسم چون یک تلنگر...
مرگ را زندگی کرده ام ؛
و در طول زندگی مدام منتظر مرگ بودم.
درحالی که قدم به قدم فرسودگی،
و سال به سال بزرگ شدن،
قسمت های مختلفی از مرگ بودند؛
که هنوز به انتهایشان نرسیده ام.
- کتایون آتاکیشی زاده
خوب که فکر می کنم می بینم
من هیچ کس نیستم؛
زیرا همیشه برنامه های مهم زندگی ام را به تعویق انداخته ام!
پس اگر آینده ای برایم وجود نداشته باشد؛
من هرگز کسی نبوده ام!
- کتایون آتاکیشی زاده
گاهی بی هیچ بهانه ای کسی را دوست داری.
اما گاهی با هزار دلیل هم نمی توانی یکی را دوست داشته باشی
دوست داشتن ، دلیل نمیخواهد
این رفتنه که تنها با یک دلیل هم می شه رفت
اشک باران