پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم...
راه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ایمن برای ردپاهایت خیابانم هنوز...
دستهایم را بگیرشاید هنوز نرفته باشیشاید هنوز نمرده باشم......
مرا ببخشکه با دوریتزنده ام هنوز......
از داشته ها تو را دارمو از نداشنه هاتو راهنوز ماه من تویی......
بگو خیال تو شب هاکمی به رحم آیدقسم به جان عزیزت هنوز بیدارم...
میدانم هنوزهم دوستم داریو این تنها دروغیستکه نمی گذارد بمیرم......
هزار تلخ بگوییهنوز شیرینی...
با آن که رفته ایو مرا برده ای ز یادمیخواهمت هنوزو به جان دوست دارمت...
مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنمکه از وجود تو مویی به عالمی نفروشم...
آیا میان آن همه اتفاق من از سر اتفاق زنده ام هنوز؟...