اتش سیگارنگاهت سلاخ من است نه از ردباور روینه تنم نه ازمیان انگشتانم که حلقههای اوهام دودرا میلغزاند ایمان وام میگیرم نه ازلبان مونتانای چروک هوس ات سرپیکوی شرافت میشود یقین که هیچ مسیرش نیست به شاهراه همراهی دیگربه فندک و چوب سیگارت شکنجه ام نکن