دلتنگ که باشی نفس هایت بوی کهنگی می گیرد.
والشمس وضحیها والقمر اذا تلیها که دلتنگ توام
دلتنگ اردیبهشت آغوش توام
حالم به حالت بستگی دارد دلتنگ باشی رو به پایانم
دلتنگ آغوشت هستم ... زود بیا
ای آرام بخش لحظه های بی قراری ام!.....کاش می دانستی چقدر بی تاب توام...
فاصله آزمون دلهاست. یا دلتنگ میشوی یا فراموش....
بگذار به تو فکر کنم و دلتنگت باشم...
آدم که دلتنگ می شود زود به زود می میرد
رفیق روزهای افتابی کجایی؟ دلتنگ دیدارتم
چقدر دلتنگ حضورت هستم! کاش تصویرت نفس می کشید...
خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام .
شده دلتنگ کسی باشی و از شدت حزن گریه بر شانهی بالش کنی و خواب شوی؟
جمعه ها شرح دلم یک غزل کوتاه است که ردیفش همه دلتنگ توام می آید
دیوانه ترین حالت یک عشق زمانی ست دلتنگ شوی،کار ز دست تو نیاید...
به او که نیست برسانید دلم تنگ است...
شهر خیسه دلم ابر بهاره دلتنگ توام کجایی؟
به گمانم شب را وقتی که خدا دلتنگ بود آفرید ...
عشق یعنی با چشمِ بسته کسی را دیدن و از بینِ همه دلتنگِ یک نفر شدن
گاهی چتر را باید دست باران داد روی سر خودش بگیرد و ما جایش بباریم
من دلتنگ تُ مى شوم و تُ دلتنگ من و این چیزى جز تَکرار یک عشق نیست
الان خیلے دلم مےخواد دلتنگم بشے️ ️️️
خود را در آینه به نیابت ز من ببوس
چقدر دلتنگ حضورت هستم! کاش تصویرت، نفس می کشید... ️️️