یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
چیزى به اسم جدایى وجود ندارد؛این دروغ ماست.این جا تنها حقیقت ممکندوست داشتن ستدلتنگى ستو انتظار...
تا انتهای زندگی دوستم خاهی داشت؟!+ نه+ تاانتهای خودم دوستت خاهم داشت(:^T҉A҉H҉A҉^...
تومیخاهی بدانی من عاشق چه کسی هستم؟!کلمه اول را دوباره بخان 🤍:)...
Your love travels through my heart.عشق تو در میان قلبم سفر میکند.ⓉⒶⒽⒶ...
دوست داشتن..چیزی شبیه به گم شدنه..توی یه آدم دیگه؛حالا هرچی کسی رو بیشتر دوست داشته باشی..عمیق تر گم میشی...یه جاهایی دیگه نمیدونی داری برای خودت زندگی میکنی یا برای اون...حالا دیگه همون آهنگی رو گوش میدی که اون گوش میده..!همون کاری رو انجام میدی که اون میخواد...همون حرفی رو میزنی که اون دوست داره..!حالا دیگه حق داری حسادت کنی؛حالا دیگه چشم به راه موندن معنی پیدا میکنه..حالا دیگه دوست داری نگران باشی...از یه جایی به بعد اون نفس میکش...
دوستت دارم ولی این دلیل نمی شود بعد دیدن کارهایت از تو متنفر نشوم،دوست داشتن در ذات من است و ایجاد تنفر در ذات تو،پس اگر میخواهی همیشه دیگراندوستت داشته باشن دوستی را در وجود آنها خاموش نکن......
لایق تو کسی نیست جز آن کسی که : تو را انتخاب کند … نه امتحانتو را نگاه کند … نه اینکه ببیندتو را حس کند … نه اینکه لمست کندتو را بسازد … نه اینکه بسوزاندتو را بیاراید … نه اینکه بیازاردتو را بخنداند … نه اینکه برنجاندتو را دوست بدارد و بدارد و بدارد...
مهم تر ع فیزک و ریاضی و هندسه مهم دوست داشتن خودمون بود که مدرسه به هیچ کس یادش نداد🙃🥀...
به نظرم قشنگترین شکلی که میشه به کسی دوست داشتنمون رو نشون بدیم اینه که بهش ثابت کنیم اون آدم کافیه. برای خوشحالی، برای عشق، برای آرامش، برای تکیه کردن، برای پا به پای هم تلاش کردن. برای همه ی اینا کافیه....
دوست داشتن را در چشمی بجوی که حتی وقتی بسته است، رؤیای تو را ببیند...
زندگیمشغله ای جدی استدرست مثل دوست داشتن تو...
دست هایم به چه کار می آیندجز اینکه بگذارمشان زیر چانه امو ساعت ها غرق شوممیانِ سیاه چالِ دامن گیرِ چشمانتو یا انحنای لب هایت که لنگرگاهِ امنیستبرای به ساحل رساندن لبخند.دست هایت به چه کار می آیندمگر برای آنکه صورتم را قاب بگیری؛پیشانی ات را بچسبانی به پیشانی امو آرام کنار گوشم زمزمه کنی:"دست برنخواهم داشت از دوست داشتن تو"...
یادم بیاور برایت بنویسم که عشق را باید بی حساب اندوخت، اما با حساب خرج کرد.و برایت بنویسم که هی بر این طبل پر صدا اما تو خالیِ \بی حساب دوست داشتن\ نکوبی.که دوست داشتن حساب و کتاب دارد.دوست داشتن حد و مرز می شناسد.- حساب و کتابش؟ظرفیت خودت، که اگر میتوانی ظرفت را بزرگتر، ظرفیتت را بیشتر کن. اگر نمیتوانی اما اندازه نگه دار.- حد و مرزش؟عزت خودت، کرامت خودت، شخصیت خودت.دوست داشتن که نباید تو را بی عزت، بی کرامت و بی شخصیت کند. باید؟!...
کاش دوست داشتن ها واقعی بودنددوست داشتن هایی از جنسمن تورا دوست دارم توهم مرانه اینکه فقط من تورا دوست داشته باشم!کاش بین دوست داشتن جاده ای بودجاده ای دو طرفه که یک طرفشبه من ختم میشد و طرف دیگرش به تو.نویسنده: کاژین جهانگیری...
من فقط یاد گرفتم هر کسی ارزش دوست داشتن را ندارد......
من میگم دوست داشتن ادما چیزی شبیه به گم شدنه،گم شدن تو یه چیزی ،یا یه کسی!اینطوریه که وقتی یکی رو دوست داری...همه چیزتِ میشه اون آدم،از منِ قبلی ت فاصله میگیری،ناخوداگاه تیکه کلامت میشه مث تیکه کلامای اون،حرف زدنات،نگاه کردنات،یهوو به خودت میایی میبینی کلا یه ادمه دیگه شدیقشنگیش همینجاست،،دوست داشتن ادما رو عوض میکنه♡ادم میشه شبیه به چیزی یا کسی که خیلی دوسش داره،از اونجا به بعد ...دیگه واسه خودت زندگی نمیکنی♡همه زندگیت میشه اون❤امیدوا...
صبح همخواب می ماند ..!وقتی که من ؛برای دوست داشتن توسحرخیز می شوم ......
زمستان بود ، زمستانی همراه با خاطراتی از تو که در قلب من یخ بسته بودند. با خود میگفتم این آخرین زمستانی است که تو خواهی دید ، ولی این برایم زیبا بود،که پایان من از سرمای زمستان نخواهد بود بلکه از سوز و سرمای خاطراتت خواهد بود....
چقدر دوست داشتن قشنگه !چقدر خوبه کسی رو داشته باشی، که دوستت داشته باشه، که دوستش داشته باشی....روزهایی که قراره ببینیش، دلت به تالاپ و تولوپ بیافتهفکرتو درگیر کنه که اگه اومد یه چیزی بهش بدی! یخچالت رو پر کنی تا وقتی اومد براش کم نذاری، بشقاب میوه ش رو پرکنی و بشینی کنارشو، یه دل سیییر نگاهش کنیباهاش حرف بزنیاز گرمی هوا بگی، از اینکه برق خونه اونا هم قطع شده این چند روز و بعد به باعث و بانیش کلی دری وری بگین و با هم بلند بلند بخندین، ه...
𖣘☔️❦︎ هوا سرد نیس...ولی ما خوشمون میاد روی کسی که دوسش داریم وقتی خوابه پتو بندازیم که از، آرامشداشتنش حالمون خوب بشه :)♡نویسنده ریحانه غلامی (banafffsh)...
رنگ هایی که ترمیم نشوند کمرنگ میشوند...مانند دوست داشتن های بدون ابراز...!نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
اصولا اتفاق مبارک دوست داشتن تو هم ، از سر ندانستن بودکه اگر می دانستم جسارت آن را پیدا نمی کردمدوست داشتن تو پلی بود که قرار است مرا به جهانی دیگر هدایت کند.سازهای آبی سولماز رضایی...
اصولا اتفاق مبارک دوست داشتن تو هم ، از سر ندانستن بود که اگر می دانستم جسارت آن را پیدا نمی کردم دوست داشتن تو پلی بود که قرار است مرا به جهانی دیگر هدایت کندسولماز رضایی...
برای دوست داشتن تو نیازی به دلیل و حتی دل نبود تو را باید در عمیق ترین نقطه ناپیدای روح طلب می کرد برای دوست داشتن تو تنها شهامت \دوست داشتن کافی بود \سولماز رضایی...
من سعی میکنم دوستت نداشته نباشم تو هم سعی کن زنده بمانی اما نفس نکشی! درخواستی که از من داری همینقدر احمقانه ست! نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
دوستداشتن، واژه ایست چند حرفی اما لبریز از حرف ...همیشه دوستداشتن برایم مُقدس بوده است، درخشش، نور و حتی ایمان را میتوان درونش دید... همان دوستداشتنی که این روزها شده است نقل و نبات بر سر محبوبانی که معشوق نیستند ...همان دوستتدارم هایی که گاهی آنقدر لق لق دهانمان میشود که به هرکس که میرسیم نثارش میکنیم و خود بی اعتماد میشویم، به هرآنکه می گویید دوستمان دارد ...گاهی هم دوستداشتن هایمان را آنقدر بلند می گوییم که گوش طرف مقابل ظرفیت شنیدنش را ...
هرگز آرامش خودتان راپای دوست داشتن ندهیدهرگز نخواهید ، که یک نفر باشد که فقط باشدفرقی نکند که بودنش چگونه استدوست داشتن آدمی ،که آرامش را از شما بگیردظلم بزرگیست در حق خودتان !آدمی که برایتان آرامش نداشته باشدآخرش چیزی بجزء جداییو یک زخم بر روی قلبتانو نفرتی که تمامی ندارد نمی ماند ...هرگز آرامشتان را پای دوست داشتن آدم هایی که فقط هستن ندهیدهرگز ... امین باغبان...
در من زنی ست خیاط ...که دلتنگی را می دوزد...با بغض به اشڪ...در من زنی ست بافنده...که می بافد در خیال خویش...امید را به آرزو...در من زنی ست آشپز!که حواسش هست ترخون غذاچشمت را تر نڪند ...و دلت را خون!و در من زنی ست عاشق...که دوست داشتن را هجی می ڪند...میان هر نفس...اما...تو هیچ یک از این زن ها را دوست نداشتی!...
دوست داشتنت دریاست...گاه آرام و پُر از سکوت...گاه طوفانی و پُر از هراس...من سال هاست دل به دریا زدم......
دوست داشتنتمرگ باشدیا زندگیپایش ایستاده ام!چه آن روزهاکه بودی و زندگی می کردم؛چه حالاکه نیستی و هر ثانیه می میرم!...
شهادت می دهم که دوست داشتن تو،همان :حَیَّ عَلَی خَیرِالعَمَل: است..ارس آرامی...
دوست داشتنتسواد نمی خواهد؛که پای حساب و کتابش بنشینم!!!دل می خواهد؛یک دل صاف و ساده و بی سواد... سعید فلاحی(زانا کوردستانی)...
کاش کسی بیایدخیلی بچه گانهآدم را ده تا دوست داشته باشد.کم، ولی واقعیولی واقعی......
من تو را "فقط" دوست دارم؛در حدی که یک کلام بگویم:«نبودی نگرانت شدم»عاشقت نیستم که الکی شلوغش کنم،یا سرت داد بزنم:«کجا بودی؟با که بودی؟پس چرا خبری ندادی؟»من تو را "فقط" دوست دارم؛در حدی که اگر دلت گرفته بود و حرف داشتی،بتوانم کنارت بنشینم،و ساعت ها فقط گوش کنم.عاشقت نیستم که مثلا بگویم:«ول کن این حرف ها را..درست می شود..» .من تو را "فقط" دوست دارم؛در حدی که اگر خواستی بروی،فقط بگو...
به او بگویید دوستش دارم !بگویید تو قشنگترین پدیده روزگارم بودی !اصلا با تو قوانین فیزیک تعدیل می شد و زمان متوقف ! بهش بگویید تو پنهانی ترین ، پنهانی دنیای من بودی ! که حتی پنهانی بهت فکر می کردم !درسته ، نداشتمت ؛ ولی همیشه همراه من بودی !چه کافه هایی که باهم نرفتیم و چه حرف ها که با هم نزدیم !چه خیابان هایی که با تو انتها نداشت !به او بگویید : من از او یادگاری ندارم جز یک شهر پر از خاطره از جنس بهشت و عابرانی شبیه تو !...
اشک تمام صورتش را پر کرده بود.. آرام ب سمتش قدم برداشتم.. نگاهم کرد اما باز نگاهش پر از اشک شد و ب پایین افتاد مرواریدهای درخشانش.. لب گشودم تا دلداری بدهم.. اما.. سکوت همچو مُهری پر رنگ بر دهانم کوبیده شد.. نفسی کشیدم و تنها لبخند تلخی بر لبانم نشاندم.. از کنارش رد شدم.. جلوتر ک رفتم.. صدای گریه اش تمام بدنم را خشک کرد.. سرم را برگرداندم.. او.. ب روبرویش نگاه میکرد و بلند و بی پروا اشک میریخت.. ب نقطه ای ک مینگریست چشم ...
☔️♡ یه روز از تو دوربین براتدست تکون میدم و حالتو میپرسم وقتی چند سال پیش من و با دوس داشتنت،ول کردی چون دنبال آدمای معروفی بودی که نگات هم نمیکردن... :) دیالوگ رمان بدون اسم نویسنده: ریحانه غلامی...
بعد از رفتنت با همه ی سختی ها کنار آمدماما این دلشوره ی لعنتى امانم را بریده است. دوست داشتن دنگ و فنگ دارد... مراقبت می خواهد... شاید تو آدم دوست داشتن من نبودی یا شایدم من! خاطراتت به زندگی ام گره کورى زده اند که لحظه ای مرا امان نمی دهند اشباع شده ام از فکرت، از خیالِ دوباره با تو بودنکاش می شد انگشتى بر خاطراتت می زدم و همه را یکجا بالا مى آوردم.چه بر سرم آورده ای دلبر؟!دیدی دلشوره هام بی جا نبودن!...
کلا اصرار کردن همیشه بوی خطر میده..حتی اگه اصرار کنه دوست داره 🙂✨*...
- عه... مژه هات چند سانت بلندتر شدن! + چه دقتی میکنی :)- آدم وقتی یکیو دوس داره همینقد واضح بهش دقت میکنه دیگه......
☔️♡↻ یکمم مجال بده من حرف بزنم...شاید خواستم بهت بگم دوسِت دارم :)♡...
فرزندانمدنیا حزن و اندوه را بی شمار بربی وفایی اش در زندگی خوش رنگمی کند ،،عشق و دوست داشتن تنها واژه ییاست که رنگ ماندن می گیردهنگامی که جهان به کام شما استفخر نفروشیدهنگامی که علیه شما است صبرپیشه کنیدهر دو تمام شدنی استخداوند در قلب دو شاه رگ نهادهمرگ و زندگیدو چشم داده و زبانی سرخ کهخوش رنگ ترین ها را جاری کنید وببینید که عطر وجودش با شما سهیم است ،،پس زیباترین ها را نفس بکشید و برزمین جای بگذارید که دنیا مرد...
دوست داشتن را که نمی شودمدام بنویسی . . .دوست داشتن را باید نفس بکشی . . .رعناابراهیمی فرد(رعناابرا)...
●《((*من\♡★ نمیتونم-☆ بیوگرافی^★ زندگیمو*☆داخل- ★150\☆ کلمه \توی★ مخت★ فرو^ کنم*))☆♡♡○》 دوست دارمجون دلم 😌💜 Love mir Hamed...
"میخواهم بدانی که تمام نشده ای!"از ذهنم نرفته ای و هنوز در قلبمادامه داری تو حتی همین حالاکه نیستی هم از صبح تا شب درکارهای روزمره یِ منخلاصه شده ای و رویایِ"اینجا بودنت" به خوابِ همیشگیِبیداری هایم تبدیل شده است.میخواهم بدانی که همه یِ این هابه زبانِ ساده یعنی: "دوستت دارم ".و گمان میکنم این ساده ترینتعبیرِ دوست داشتن است......
خواستنت را قسمت کرده ام؛دوست داشتنت به پنجشنبه رسید،دلتنگی ات به،جمعه !!چقدر خوب ...من به همین قانعم ؛همینکه یکروز دلتنگت باشمو روزهای بعد دوستت داشته باشم !...
قشنگ ترین جمله در دو واژه خلاصه شده : دوستت دارم...! آریا ابراهیمی...
راه دوست داشتن بعضی آدم ها همیشه لغزنده است.خواسته و ناخواسته به تن لحظه هایت زخم می زنند و زور دوست داشتنشان به هیچکدام از این زخم ها نمی چربد.نگاهشان که می کنی ؛ غریبه هایی را در لباس آشنا می بینی که به تازگی پوست انداخته اند.رفتارشان را با توجه به موقعیتشان تغییر می دهند و از این تغییر صد و هشتاد درجه ایشان ، انگشت به دهان می مانی. زخمی که از این دسته از آدم ها می خوری یک سر و گردن کاری تر از دیگران است. نه حرمت محبتت را نگه می دارند و ن...
زندگی آنقدر کوتاه است که گاهی حیف است "دوست داشتن" ها را دریغ کنیم...چقدر خوب میشود اگر ؛دوستی به ما حس خوبی را انتقال داد ،اگر همدم تنهایی مان شد،لبخند بر لب هایمان نشاند،و باعث دلگرمی مان شد...ما هم مهربانی را دریغ نکنیم و "دوست داشتن مان" را به زبان بیاوریم...تا بداند که بودنش چقدر برایمان عزیز است...چقدر ارزشمند است و چقدر حالمان با بودنش خوب استقدر بدانیم...آدم های خوبِ زندگیِ مان را...زمانی می فهمیم...
عشقکلمه ای آشنا و در عین حال ناشناخته مفهومی به قدمت تاریخ؛ اما تازهواژه ای سرشار از گرما و صمیمیت؛ هرچند سرد و بی جانو رقیبی در خور برای عقل که دل را مقر فرمانروایی خود کرده و ازجا فرمان های خودخواهانه اش را بر کل تن دیکته میکند...