هزار اندوه..
گاهی خزان پاییز
گاهی زمستانست
گاهی هزار اندوه
بر این گلستانست...
ازجیب اندوه
سر برنمیدارد
پدری
که چشمهایش
پشت پرده ی شرم
پاشویه می کند
اندوه نورس را
علی مولایی...
آه مِن الفِرَاقَ
قَلْبی مَدفونٌ فی العِرَاقُ...
به گمانم اندوه،
پرنده ای ست،
[غمگین]
در غم جفت اش.
زانا کوردستانی...
«اندوه» یعنی:
«روزِ آمدنت رفت»
فردا
«روزِ رفتنت می آید»
علیرضانجاری(آرمان)...