پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رویایت را در بادکنک ها فوت کن بگذار آسمانم رنگ بگیرد....
نیمه شب می بوسدشیشه ی پنجره ی احساسم رارویای تو... *** -یادت مهتابی ست!...
تنها اگر با خلوت رویای تو نشسته امشادم که با خیال تو تنها نشسته ام...
درون من کسی ستبه مهربانی تو که هر غروب دلتنگدست تنهایی مرا می گیرد شانه به شانه ی من خستگی هایم را قدم می زند با چشمان زلالش خیره می شود به دو چشم مشتاقمدل به دل غصه هایم می دهد مرا می کشاند در قاب علاقه اش و با یک نگاهِ زیبا لبخندی می بخشد بر لبانم که برای زندگی کافیست حالا تو ای عزیز دلمهر چقدر دوست داری نباش من با رویای تو هم عاشقی می کنم ....!!!...
و پاییز هر شببوسه ی سرخی می نشاند روی گونه های زردم و من عاشقانه و آرام در نارنجیِ رویای تو غرق میشوم ......
نَقاش نیستیِ وَلیِ رویایِ ‹ط› دنیای منوُ رَنگی میکُنه..!️️️...