متن لیلا طیبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات لیلا طیبی
احساساتم گل داده اند!
از رقص پروانه ها
--در درونم می فهمم.
دور می شوی از من،
دور تر وُ
دور تر وُ
دور تر...
آن وقت ست که
خواهی فهمید:
(دوری دوستی نمی آورد!)
در اوج تهیدستی،
پُرم
از تنهایی !
(رها)
برایم،،،
اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛
--[بودن در این شهر سیمانی،]
ﺍﻣﺎ،،،
ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ پنجره ها،
ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ!
(رها)
دوست داشتنت
مشغله ی من ست!
...
خدا نکند ختم شود.
(رها)
کدام فرشته ی خدا،
در گوشه ای از آسمان،
حزن آلود
دلش گرفته ست؟!
...
باران می بارد...
(رها)
طولش نمی دهم؛
- بیا،،،
هلاکِ آمدنت،
--منم!
لیلا طیبی(رها)
به خیالم بنشین،
مانند مرغی زیبا!
...
این درخت،
بی پرنده ی یادت
کُنده ای بیش نیست.
(رها)
(رها)
موهای پریشانم،
دینت را به مخاطره انداخت؟!
...
وجدان خفته ات چه؟!
تلنگری نخورد چرا،
--از شکم گرسنه ام؟!
(رها)
گره به گره وُ
رج به رج
دخترک،
بالا می کشید قالیِ دار را،
نکند کوتاه شود،
--دارِ آرزوهایش.
(رها)
هیچ توفیری ندارد
چه رو به آهن و سیمان باز شود
چه رو به درخت و دریا
من از بسته بودن پنجره ها
-بی زارم!.
(رها)