متن نیایش
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نیایش
نیایش
گرباغ بهشتی وطنم،جامه دیبا به تنم،تاج مرصع به سرم،دلبرزیبا به برم
گرتو حالم ندهی، حال نگیرم
فکرمرا گرتو باران ندهی،بار نگیرم
دل بیمارمرا، گر که شفایم ندهی،جان نگیرم
نسرین شریفی
نیایش
عشق تودرشب هویدامیشود
این دل عاشق چودریا میشود
عطر یارمستم میکند درنیمه شب
خواب ازچشمم حاشا میشود
عشق ورزی در دل شب بهتر است
چهره دلدار چه زیبا میشود
هرچه می خواهد دل تنگت بگو
آنچه دل خواهد مهیا میشود
با آسمان صنع او گویم سخن
ازهردری یک نکته...
نیایش
چگونه توانم دوست داشتنت را پاسخ دهم
تویی که نبض زندگیم را در دستان معجزه وارت گرفته ای و با بارش عشقت، هیزی هایم را پاک میکنی و لجنهای رفتارم رادرپس پرده پنهان کاری بخشش برکتت ، نهان میکنی
درحیرتم ازعاشقی ات
که چگونه کژی هایم را پوشاننده ای...
نیایش
کوچه پس کوچه های شب،عشقست و عاشقی می باید
حضرت شب درس میدهد از عالم بالا
ولی افسوس که شاگردان درخوابند و مکتب خانه نیم تعطیل
نسرین شریفی
نیایش
میدانم آنچنان شعله عشقت افزون می یابد که ناخواسته مرا در آن خواهی سوزاند و گُر گرفتنم را شاهدخواهی بود و باز میدانم همان آتش عشقت ، جهنم خواهدبود، بسوزانم که عاشقت هستم بر شعله های سوزان عشقت معبود بی همتای من.
نسرین شریفی
نیایش
خدایا کاری کن ازمن گرفته نشوی
من که دیوانه سرگردان برموجهای زندگیم
ازبسته بودن آغوش بی معرفتهای این زمان به ستوه آمده ام
دستهایمان را میگیرند،و صداقتمان را می ربایند
ودر آخرکار، دزدان لحظه های شاد زندگی میشوند ودر بیتوته طوفانها رهایت میسازند
و آنجا که ناخالصی هایشان آشکار...
نیایش
عاشقم کن درسِ عشق ازبرکنم
لحظه هایم ،با خدایم ،تر کنم
آتشی ده در وجودم آنچنان
تاکه تن شعله بگیرد ذوب گردد بیکران
نسرین شریفی
نیایش
قربانت گردم که چه عاشقی هستی
غمهایم را می بینی، نشانه می فرستی
ناشکری هایم را، تلنگر میزنی
بیوفایم و گم میکنم تو را،پیدایم میکنی
ای نهان آشکارمن
ای عاشق بی همتای من
بازهم پیدایم کن ،من ناسپاس را که میدانم باز گمت خواهم کرد در این سوسو زنان...
نیایش
حضرت شب صدا میزند
واگویه میکند و چه عاشقانه
مرهمیست بر دل زخم خور ده هر آن که عاشق است
قد بلندی دارند کوچه پس کوچه های شب
و عجب صبری سبز
می نشینی بر سکوی کاه گلی کوچه
و نور نیز رو برو یت
و آغوشش برایت باز...
نیایش
خدایا ای رفیق همیشگیم
بایادتو تار تار بدنم شکوفا میشود
ولی بازهم در این دنیای وانفسا و روزگارغریب تورا گم میکنم
درمنجلاب نفس اماره، بدجوری زخمی میشوم
آنجاست که دوباره یاد تو می افتم
ای ناجی جسم و روح و روانم
و چه آرام میشوم با یاد تو
و...
سحرگه که: همه، در خوابِ نازند،
پدر، فکرِ نیازِ بچّه ها هست؛
اذانِ صبح، بعداز یک نیایش،
مهیّای سفر، از دل سَرا هست...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)
محبوب من
اسم شما زیباترین نیایش عاشقانه عالم است !
باید سرشار بود و نیایش کرد
عاشق بود و نیایش کرد
نیایش همنوائی صدای تو بامهتاب و ستاره است درسکوت شب
ای خدایی که راه ها را هموار میکنی
گره ها را باز میکنی
امید را به ناامیدان برمیگردانی
دلها را خوشنود میکنی
چهرها را میگشایی
گرفتاران را گشایش میبخشی
دستان ما را رها مکن
مارا در کنار حرم امنت نگاه دار