پنجشنبه , ۱۵ آذر ۱۴۰۳
نمی دانم سیگار ها کوچک شدند ،یا نبودت ، کام های مرا عمیق تر کرده ... !...
گرفته تر ازماه گرفتگیآفتاب گردان...
یعنی میشود روزی که...رویِ همین صفحه بنویسم:آمد....که بماند......
کلمات هم نمیتونَن بیان کنن که چقدر دلم برات تَنگ شده...
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !...
ما نسلی هستیم که اگه از شدت دلتنگی بمیریم بازم غرورمون برامون مهمتره......
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !...
سر انجام...روزی خواهی باریدبر دلتنگی هایم،مدتهاست چترم را بسته ام...
کتمانِ دلتنگی،بند آمدنِ نفس است......
باران باریدبوی دلتنگیهایتبلند شد...
بدترین نوع دلتنگیدلتنگ شدن واسه کسیه کهکنارته ولی اون آدم سابق نیس !...
وزن دار نمیگویمقافیه هم نمیگذارمبی پرده و رک میگویمدلتنگتم...
99% مواقع پشت هر سگ شدنی یه دلتنگی وجود داره و یکی که نمیفهمه...
دلتنگیاتفاق عجیبیست.گویی که خواهی مُرد،ولی نمیمیری......
اهل نفرین نیستم رفتی و هر شب تا سحراز غم دلتنگی ات نفرین به قسمت می کنم...
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند؛ امروز عجیب بی تو میمیرم ......
زمستان نیست دلتنگی توست که می لرزاند چهارستون دلم را…...
فاصله ها هرگز دوست داشتن را کمرنگ نمیکنند...بلکه دلتنگی را بیشترمیکنند!...
پنج شنبه استو دلم برای آنهایی کهدیگر ندارمشان تنگ است....
دلتنگی آدمو مثل چای مونده تلخ میکنه...!...
چرا دست از سرم بر نمی داریدلم تنگ استدلم، نمی فهمی؟...
شادمانی /گم شده است/کوچه ها/پُراز اندوه و دلتنگی/چقدر/در خیابان/مُرده ریخته است...
روز و شب منتظری هفته به آخر برسد !پس چه دردیست که هر جمعه دلت می گیرد ؟...
نگو که شب شده راحت بخواب، راحت نیست!که بی تو این دلِ تنگ و خراب راحت نیست...
یا خانه تنگ تر شدهیا من در خودم جا نمی شومنفس رفته است نمی آید!...
غم آخر بودرفتنت...
این پاییزتو را کم دارد برای قدم زدنوگرنه من آدم خانه نشینی نیستم......
بی منتو هر جا که هستیدلت شاد امشب .....
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توستوین جان بر لب آمده در انتظار توست...
تمام آرزویم استسرودن غزل ز تو و شرح دلتنگی ام...!...
سهم من از یک یاد هر شش ساعتیک فنجان دلتنگی تلخ است...!...
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی...
میان این همه هستآنکه باید نیست...
بی تو جهانم خالیست...
هوای آمدنت دیشبم به سر میزدنیامدی که ببینی دلم چه پر میزد...
کاش تو اینجا بودى و منو اونقدر لاى دستات فشار میدادى که غم ازم بچکه️️️...
برگ به برگهدر می دهی پاییز را به پای نیامدنت......
در نبودت چیست کار من به جز گریان شدن...
تو بخند همین برایم کافیستگور پدر تمام دلتنگی ها...
ویرانم مگر نمی بینیصدایم بم است!...
به تنگ آمد دلشترکید...... انار...
نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است...
داری گریه میکنی ؟+نه . حساسیت دارم به چی؟+به نبودنش...
فرقی نداردروزهای تابستانیا شب های زمستانبی توهمه چیز طولانیست...
لطفی ندارد هفت سین ها بی سلامَ ت...وقتی نباشی عیدها هم بی بهارند......
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآاشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ...
اصلن! بلند شو بیادلتنگیبا خطوط اینترنتراه به جایی نمی برد......
تو که رفتیهمه ی مزرعه ها خشکیدندباغ من بعد تو صد جعبه زمستان داده...!...
گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی امضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟...
و عمق عشقهیچوقت فهمیده نمی شودمگر در زمان فراق......