متن کمرنگ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کمرنگ
با اینکه پاهایت
بوی ماندن میدهند
گاهی بیهیچ بدرقهای
باید رفت
وقتی سکوت
جای قدمهایت
نفس میکشد
و سلامها
در حرمت لحظهها
کمرنگ میشوند
به او گفته بودم
تا می تواند
تاریکی ها را پاک کند
از درونِ جیب های خالی ام
شروع به گشتن کرد
و گشت
و گشت
و گشت
تا جایی که دیدم
ماشین لباسشویی
ناپدید شد
«آرمان پرناک»
هر روز باور داشتنت
کمرنگ تر می شود
دیگر هیچ واژه ای در ذهنم
برای نوشتن از تو
متولد نمی شود
قلمم می گرید
برای شعرهایی که
هرگز سروده نخواهند شد
بیا باور کنیم
که عشق بین ما
حرفی برای گفتن نداشت
مجید رفیع زاد
|□هستی اما .......کمرنگ
|◇حرف میزنی اما ......تلخ
|♡محبت میکنی اما ....سرد
|^چه اجباریست در دوست داشتن من ؟!