گناه مردم سرزمین من چیست؟ اینجای جهان متولد شده اند یا فرزندان کسانی هستند که از سر صفا - خواستند خانه آباد شود!
دیگر کسی خواب مرا نخواهد دید آه چه کیفی دارد توی رویای قشنگ ات گم شدن !
سخت ترین بخش ماجرا اینجاست نباید بشکنی و در دل ترک داری !
خسته باشی روی سنگ هم خوابت می برد دلتنگ که باشی از سنگ ، سنگ تر می شود بالشت!
عشق برای تو کوچک است تو بگو چگونه بخواهمت عزیز!
پشت پنجره رفتم بادی بخورد خاطر من بوی دلتنگی از اندوه کسی می آمد تو نگو خاطر من بار چرا تب دارد؟ لعنت به خودم من همان یک نفرم!
از کدام قطار جهان جا مانده ام مدام فکر می کنم یکی توی یک ایستگاه دور افتاده گل بدست به انتظار من نشسته است!
به بعضی چیزها نباید رسید لذت شکلاتی که تمام می شود باید گم اش کنی و هر روز رسیدنش را کیف کنی !
می توانی بروی عزیز دلم اما پشت غبار همین پنجره حتی تا ابد خواهی ماند تا ابد دست تکان خواهی داد!
انگار امروز متولد شده ای هر چه درد سر داری عین جفت بیانداز در سطل زباله و به زندگی بگو سلام!