پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
حجاب روی تو شوق مرا دو چندان کردگناه اگر بنویسند ، پای اسلام است...
حقیقت یک رنجش است، نه یک گناه....
شکست اگر دل عاشق به عشق خرده مگیرمگر گناه مسلمان به گردن دین است؟...
بعضی گناه هاآنقدر سنگین است کهعذابش از همان موقعکه مرتکب شدینازل می شودمثل دل بستن...!...
خوشبختی همان لحظه ایست،که احساس میکنی،خدا کنارت،نشسته و تو به احترامش،از گناه فاصله میگیری،...
گناه دوست داشتنت رابه گردن می گیرم و جهنم را به جان می خرمفقط یک بار دیگرچشمهایت را ببند و مرا ببوس......
درد آور است که من ازاد نباشم تا تو به گناه نیفتی زن مردانه ترین دلیل مرگ و زندگیست...
گوشه ای دنج و تو و یک جام مِی قدری گناهاز خدا چیز زیادی را مگر می خواستم؟...
گناه همه ی بوسه های عاشقانه..به گردن من..من به پای دوستت دارم..سر که هیچ..جان می دهم..من و عشق که ..با هم این حرف ها را نداریم.....
رقابت، گناه است....
ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﯽ؟ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮ...ﺗﻦ ﺗﻮ ﻋﯿﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ...ﺟﻬﻨﻢ ﺑﺎ ﻣﻦ!...
یک بوسه ندارد به گمانم که گناهی.....
گفتند گناه است در آغوش تو خفتن؛بگذار بگویند، که گنه با تو ثواب است!...
انسان شرافتمند در رویاهایش نیز شرافتمند خواهد بود. او در برابر وسوسه ها مقاومت خواهد کرد و خود را از نفرت، حسادت، خشم و مفاسد دیگر دور نگاه خواهد داشت...اما انسان آلوده به گناه قاعدتا در رویا هم همان تصویری را می یابد که در عالم بیداری مقابل چشم خود دارد...!...
تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دارمستی ات با بغلت هر دو گناهش با من...
بوسه را...لای حریری از عشق بپیچ...دوباره وسوسه ام کن!عزیز دلم....از جاذبه ی لب های تو...سیب های بهشت هم....به گناه می افتند...چه برسد به من!که آلوده ی توام......
گناه همه ی بوسه های عاشقانه...به گردن من...من به پای دوستت دارم...سر که هیچ...جان می دهم...من و عشق که ...با هم این حرف ها را نداریم......
گناه، هر چیزی است که روح و روان را تیره و تار می کند....
جزعشق تو گناهی نیست در نامه ی اعمالم...
آغوش تو امن ترینجای جهان است.گر این آغوش تو گناه استمن تمنای گناهم!...
فقط یک گناه وجود دارد.آن هم دزدی است.هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.اگر مردی را بکشی،یک زندگی را میدزدی،حق زنش را از داشتن شوهر میدزدی،حق بچه هایش را از داشتن پدر میدزدی.وقتی دروغ می گویی،حق کسی را از دانستن حقیقت میدزدی....
دلهره شنبه در دلم است !آن همه مشق و جدول ضرب و معلم نامهربان که مسالههایی سخت میگوید، از تاجرهای فرشفروش، روغنفروش و پارچهفروش ...هیچ وقت نمیگوید حمالی بوده که فلان مقدار بار برداشت، زن رختشویی بود که روزی چند تشت رخت میشست ...همیشه میگوید تاجری بود که ... روغنفروشی بود که ... آهنفروشی بود که ... اگر از بیچارهها مساله بگوید سادهتر است؛ چون بیچارهها پول و داراییشان کم است و مسالهشان زود حل میشود !ما چه گناهی کردهایم که پول...
گناه آسمانی که تو را به آغوش کشید و با خودش برد،هرگز نخواهم بخشید.پدرم از میان بودنت و یادت،تنها یادت را برایم گذاشتی و بودنت را افسانه ساختیروزت در آسمان ها مبارک...
خنده های تو️ همان سیب بهشتی ستکه باید چید و بویید و بوسید...طعم تلخ گناه با خنده های تو شیرین است......
سه گناه است که کیفرشان در همین دنیا میرسد و به آخرت نمیافتد : آزردن پدر و مادر ، زورگویی و ستم به مردم ، ناسپاسی نسبت به خوبیهای دیگران...
سیر نمیشوم ز تو نیست جز این گناهِ من...
دوست داشتنت گناه موردعلاقمه . . ....
هر بار شهد عشق را نوشیدیمنیشش تا عمق قلبمان خوردپیش تو مستی گناه استسردار دل ها...
آدمایی که گناه به نظرشون فقط چند کلمهست ، رستگاری هم به نظرشون فقط چند کلمهست ......
سبحه بر کف،توبه بر لب،دل پر از ذوق گناه معصیت را خنده می آید ز استغفار ما...
عاشقنشدیمکارنیکیبکنیمیااینکهگناهشیکوپیکیبکنیمعاشقشدهایمتابدانندهمهماهمبلدیمجیکجیکیبکنیم!...
تو گر گناه من شویتوبه نمی کنم زِ تو جام لبت بنوشم وباز گناه می کنم...!...
تو بیا ...مست در آغوش من ودل خوش دار ...مستیَ ت با بغلتهر دو گناهش با من ...!!️️️️ ...
خداست آنکه خودش هست سرپناهِ کسیخدای باخبر از قصّهی گناهِ کسی.فدای چشمِ خطاپوش و مهربانِ خداکه مانده خیره به پروندهی سیاهِ کسی.همان دقایقِ اوّل... همان شروعِ دعاگذشت مثل همیشه از اشتباهِ کسی...
نیازمند لبت جان بوسه خواه من استنگاه کن به نیازی که در نگاه من استز دیده پرتو عشق ار برون زند چه کنمدلی چو آینه دارم همین گناه من است...
گذشته ای که در گناه سپری شده باشد بار سنگینی است!...
چه گناهی؟تو مرا تنگ در آغوش بگیرتن تو عین بهشت است،جهنم با من…...
گناه مردم سرزمین من چیست؟اینجای جهان متولد شده اندیا فرزندان کسانی هستند کهاز سر صفا - خواستند خانه آباد شود!...
تو گر گناه من شوی توبه نمیکنم ز توجام لبت بنوشم و باز گناه میکنم ...!!!...
دریغ از یک سیبهمه را گاز زدندگناه...
توبیا ...مست در آغوش من و دل خوش دار ؛مستیَ ت با بغلت هر دو گناهش با من ...️️️...
هیچکس گناه را گردن نگرفت یک سیب کم شده بود و طبیعتادیواری کوتاه تر ازیک زن پیدا نمیشد...
هنگامی که دل کسی را شکستیصدای شکستنش را به خاطر بسپارتا هنگامیکه دلت را شکستندرو به آسمان فریاد نزنیخدایا به کدامین گناه.....
تو همان عهد ی که هزار بار بستم و توبه ای که هزار بار دیگر شکستماما باز هم عاشقانه می خواهمتجهنم را شش دانگ میخرم اگر آغوشت گناه باشد......
چه گناهی؟ ﻣﺮﺍ تنگ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮ ... ﺗﻦِ تو ، ﻋﯿﻦِ بهشت ﺍﺳﺖ جهنم ﺑﺎ ﻣن...
کافر باشد که با لب چون شکرتامکان گنه یابد و پرهیز کند......
ای نارفیق به کدامین گناه ناکرده تازیانه می زنی بر اعتمادم ؟زیر پایم را زود خالی کردی …سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر خیانتت را ؟...
همه می گویند آرزو بر جوانان گناه نیست و من می گویم بر پیران هم! روز سالمند مبارک...
آری آری! زندگی زیباستزندگی آتشگهی دیرینه پابرجاستگر بیافروزیشرقص شعله اش در هر کران پیداستورنه خاموش استو خاموشی گناه ماست !......
گناه کن٬ با من گناه کن !بیا برای یک بار هم که شده احساس کنم که آدمم... سیب نشانم بده !بهشت سهم کسانی که تو را باور نکرده اند .قدری مهربان تر نگاهم کن !...