زندگی مانند بازی شطرنج است، ما نقشه ای می ریزیم اما اجرای آن، مشروط به حرکت هایی است که رقیب، به دلخواه می کند. این رقیب در زندگی، سرنوشت است…
برای من، مرگ چیز ترسناکی نیست. این زندگی است که نفرین شده است.
و تو مرا با روحانیت شانه هایت می پرورانی و من قالب زیبای تو را در جاودانی ترین جای قبلم جاودانی می کنم از اینکه روزگار تیره است و شب ما تیره است باک نداریم من به فروغ تن اندوهگین تو می نگرم و تو به آتش بازی قلب من...
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
با ونگ ونگ به دنیا آمدن اما در موقع مرگ حتی توانایی خرخر کردن هم نداشتن! راستی که زندگی چقدر قدرت اعتراض را ضعیف می کند.
با این که بشر دنیای اطراف خودش را تغییر داده، اما خودش تغییری نکرده است. حقایق زندگی پایدارند. زندگی می کنی و بعد می میری. از بطن یک زن به دنیا می آیی و اگر بخواهی زنده بمانی او باید به تو غذا بدهد و مراقبت باشد تا زنده بمانی...
چون تو دارم ️ هر چه دارم زندگیست.!
قسمتی از وصیت نامه گابریل گارسیا مارکز اگر برای لحظه ای خداوند فراموش می کرد که من پیر شده ام و به من کمی دیگر زندگی ارزانی می داشت، شاید تمام آنچه را که فکر می کنم بازگو نمی کردم ، بلکه تأمل می کردم بر تمام آنچه که بازگو...
وقتی که کمترین انتظارش را داریم، زندگی برای ما چالشی مهیا می کند تا شهامت و تمایل به تغییر را در ما امتحان کند.
زندگی معنای پیچیده ای نداره … همین که “تو” کنارم باشی یعنی زندگی ️️️
وهمانا چشمانت زندگی را از یادم برد
هنر نمایانگر وفاداری ما به زندگی است.
تا موقع مرگ، همه اش زندگی است.
زندگی بی تو اگر مرگ نباشد، زجر است
دلم بهانه گیر شده زندگی می خواهد عشق می خواهد سفر می خواهد هوای تازه می خواهد قشنگی می خواهد ، نه هیچکدام از اینها را نمی خواهد دلم تو را می خواهد... ️️️
اهدای خون برای یک جوان و انسان سالم هیچ ضرری ندارد. برای بیمار امید زندگی است. با اهدای خون زندگی را بازگردانید
زندگی عادلانه نیست، با آن کنار بیا!
هشت دقیقه تا مرگ زمین مانده ست و رسیدن من به تو مادرم ! دو سهره ی کوچک در گودی چشم هایم لانه کرده بودند هر روز کمی از منم وتنم... انگار هشت دقیقه به مهاجرت چشم هایم مانده است کور شدم کور این همه مرگ ارزش آن زندگی را...
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟ یک فریب ساده و کوچک. آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را جز برای او و جز با او نمی خواهی من گمانم زندگی باید همین باشد...
زندگی بوسه ى نازیست ڪه در اول صبح بی هوا از لب خواب صنمی بستانی...️️
شروع میکنم دوباره زندگی دوباره عاشقی دوباره تُ .... هزار باره بوسه را ... ️️️
زندگی گلی است که عشق عسل آن است.
این دنیا برای من است.. این قرن...این حضور این زندگی برای با تودن ...برایم آرزوست این دنیا ..این زندگی این شب برای من است اما فقط برای من یک لحظه آرزوست... روزی که برای دیدارت به سوی تومی آیم، من با تمام وجودم...یک پا می شوم یک پای برای دویدنم..نه...
تنها بدیش این بود که خیلی خوب بود.. بعضی از آدم ها انقدر خوب هستن که نباید بهشون نزدیک شد. باید اون ها رو از دور دید، از دور سلام کرد، از دور لبخند زد، از دور دوست داشت... شاید این هم یک جور داشتن باشه، آخه زندگی متخصص اینه...