گاهی سرخی یلدا چون شب سیه تاریک و بی روح میشود
گاهی چون دلم تنگ تو میشود همه ی عمر زمستان میشود
گر بداند که تو عاشق شده ای
نظری سوی دگر خواهد کرد
همه ات بیند و صد حیف که باز
نظری سوی دگر خواهد کرد
متن امیررضا بارونیان
سخن عشق را دوست می دارم
و بر دیده های خود لازم می دانم
که زیبایی عشق را بیننده باشند
و بر این باورم که عشق را باید فهمید
و آمیخته خواهم کرد
جوهر عقل و قلب خویش را
تا در رویای نزدیک بودن به تو
به معنای حقیقی تو...
دوست دارم نوشتن را
نوشتنی که علتش تو باشی
کلمات را آغشته کرده ام
آغشته به جوهری از جنس عشق
از زیبایی ات خواهم نوشت
خواهم نوشت از چشمانی
که می دانم جز تو کسی را بر دیده نمی پسندند
و می نویسم از عشقی
که من آغاز را بر...
نوشتن
انگیزه میخواهد
علاقه می خواهد
بهانه می خواهد
حال و هوای خاص میخواهد
و یا دلیلی زیبا
که اینها
تنها با فکر کردن به تو ایجاد می شوند
امیررضا بارونیان
من در این هیاهوی شهر
تنها تو را در قلب خود جای داده ام
این را باید ساعت ها فکر کرد
امیررضا بارونیان
ای عشق !
من غرق در دریای سکوت می شوم
تو برایم بگو
از گذر ثانیه ها
از درد و رنج های شب های فراق
از دلتنگی هایی برایم بگو
که کام زندگانی ام را تلخی می چشاند
و در اخر
از زیبایی وصال برایم بگو
بگو که مرا راهی...
شب ها که میشود دلم همانند آسمان شب ، تاریک می شود دلتنگی های من خودشان را نمایان میکنند ، زیباست تکرار داستانی از جنس انتظار و بغض و گریه....
چشمانم خیره به عقربه های ساعت بود ، ثانیه ها می گذشت و فکر و خیال من، تو را دنبال میکرد ولی حیف نمی دانستم که ثانیه ها خداحافظی من و تو خواهد بود.
امیررضا بارونیان
آنچنان در فکر و خیال فرو رفته ام که گذر عمر برایم خنده آور است. خوب میدانم!!!
تو بودی که سپید شدن موهایم ، مروارید شدن چشم هایم و چهره ای که توان توصیف کردنش را ندارم ، درست است ؛ این تو بودی که باعث شد این ها برایم...
همیشه در اوج تنهایی اطرافم را که می نگرم کسی را نمی بینم جز قلمی که به یادگار در دست من مانده است.
متن امیررضا بارونیان