تقصیر تو شد شعرم اگر مسأله ساز است زیبایی تو بیشترازحدّ مجاز است
تویی بهانه آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
تو مثل حاصل کارِ کمال الملکِ نقّاشی ولی من خط خطی های کج یک آدم ناشی
مخدّر دارد آن چشمت، خمارم می کند گاهی مسکّن دارد آغوشت، مگر محصول خشخاشی؟
ولش کن آدمیت را، دلم پرواز می خواهد اگر کفتر شوم، گاهی برایم دانه می پاشی؟
رفتی... آواره شد خانه ماندم غریبانه لعنت به بی کسی
خواهر که داشته باشی اگه یه دنیا دشمنت باشن خواهر رفیقته
منو هیچکی نمیفهمه جز ط یه نفر...
بمونی برام تکیه گاهم... خیلی دوستت دارم امنیت وجود من
گله از دوست ندارم خوش و خرم باشد خودم انگار به من باز خیانت کرده ! .
دوست دارم ازحنجره ام اگرنام گلی برده شود نام زیبای توباشد مریم.
ی روز میاد ک میفمی من مث بقیه نبودم ولی اون روز ط برام مث بقیه عی
اگه بتونی قبول کنی که هیشکی اندازه خودت دوست نداره همه مشکلاتت حل میشه
یک وجب از تو را️ به صد بهشت هم نمیدهم من ...
کار مرا چو او کند کار دگر چرا کنم چون که چشیدم از لبش یاد شکر چرا کنم
و مرا هیچ صدایی همانند ترانه نوای تو️ هوایی نمی کند...!
قلب عزیزم! برای کسی که هیچوقت براش مهم نبودی اینقدر تند نزن...
موهایم سفید شد در انتظار کسی که قرار بود با عاشقی روسفیدم کند...
خوشبختی یعنی عشقت بشه مامان نینیات
خوشبختی یعنی عشقت بشه بابای نینیات
موفقیت یک سفر است نه یک مقصد
دست اسفند را بگیر رسیدن به بهار بدون دست های تو ممکن نیست...
به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی تولدت مبارک
هرقدر هم راه رسیدن سخت باشد از بابت حسم خیالت تخت باشد...