حالا بماند بگذار تا خاطراتت در...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

حالا بماند
بگذار تا خاطراتت در سینه ام جا بماند
بگذار تا اشتیاقم همواره پوپا بماند

حالا که روییده بذر مهر و ارادت چه خوبست
آهوی دشت خیالت همپای صحرا بماند

مهلت بده زندگی را تا یک نفس جان بگیرد
از رد پایت نشانی اینجا و آنجا بماند

وقتیکه از باد و باران سیلی بپا گشته بگذار
این کلبه بی قراری پیوسته بر پا بماند

دلتنگ فصل بهارم ای آفتاب محبت !
بگذار تا روزنی در دهلیز دل وا بماند

کاری نکن تا که بعد از عمری دلآشفته بودن
با هق هق ناله هایم یک شهر تنها بماند

باید به شب پرسه هایم دیوانگی ها کنی تا
در بامداد خمارت یادی هم از ما بماند

اینجا جنون دکه دارد در انتهای خیابان
ای کاش نام و نشانش در ذهن لیلا بماند

چیزی نپرس و رها کن رویای بی حاصلم را
دلشوره های دلم را بگذار حالا بماند

علی معصومی
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، التماس عاشقانه‌ای است برای ماندگاری عشق و خاطره. شاعر از معشوق می‌خواهد که به احساساتش اجازه دهد تا ابد باقی بمانند. او از گذر زمان و فراموشی می‌ترسد و آرزو دارد که ردپایی از عشقشان در دل‌ها و ذهن‌ها جاودان بماند، حتی اگر این عشق با رنج و دلتنگی همراه باشد.

ارسال متن