دیشب به روی دفتر دریا گریستم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

دیشب به روی دفترِ دریا گریستم
اشکم به ته رسید، دلم را گریستم

مانند کوزه ای که شده گونه هاش تر
بر شانه های دخترِ دنیا گریستم

وقتی که زد به سینه ی من ماه  دستِ رد
با چشم های غرق تمنّا گریستم

دیدم تمام شهر به من پشت کرده اند
پشت دری  نشستم و تنها گریستم

گم کرده راه، با چمدانی از انتظار
در ایستگاهِ شاید و امّا گریستم

تا صبح، قطره قطره به روی مزار خود
بی تو شبیه شمع، سراپا گریستم.

رضاحدادیان
ZibaMatn.IR
اشعار زیبا
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

شاعر در این شعر، درد فراق و ناامیدی عمیقی را توصیف می‌کند. اشک‌هایش همچون باران بر دریا می‌بارد و از بی‌مهری دنیا رنج می‌برد. تنهایی و انتظار بی‌ثمر او را به سوی نومیدی و گریه‌ای طولانی تا صبح می‌کشاند. حسرت و فقدان معشوق، شاعر را همچون شمعی بی‌ فروغ و تنها رها کرده است.

ارسال متن