من که دوست داشتمت پس جفا...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

من که دوست داشتمت، پس جَفا بَحر چه بود
دل به بی راهه کِشاندی ، رَفتَنت بَحر چه بود
‌من هزاران شب و اَندوه به فِراق سَر کردم
این چنین خواستن و جا زَدنت لُطف چه بود
از کدامین ،شوق دیدار تو من جا ماندم
دل شیدا شُده ات ،خواسته ی عشق که بود
هر چه کردم بپذیرم ،که دِلت پیش مَن است
لُطف کرده نشان داده ، گُمان وَهم تو بود
این همه نوک زده بودم به قُلاب تو اِی ماهیگیر
صید بی خود شُدن من، به خَطا فضل تو بود
هَر چه را خواسته بودم، جز تو بدست آوردم
بوسه خشک من افسوس ،به خدا حق تو بود
من به میراث بجا‌ مانده ی تو ،دلگیرم
یه نِگه کردن و بیخود شدنم ،ظُلم تو بود
برو خوش باش که خوبم ،گُذشت عُمر گران
جام مِی نوش کُن اینک،گُذشت هرچه که بود...

مجید صبوری
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، شرح حال عاشق دلشکسته‌ای است که از بی‌وفایی معشوق خود رنج می‌برد. او از عشق عمیق و فداکاری‌هایش می‌گوید و بی‌مهری معشوق را نکوهش می‌کند. شاعر با لحنی تلخ و سرشار از اندوه، به پایان رابطه اشاره کرده و با آرزوی خوشبختی معشوق، به گذشت زمان و فراموشی تسلیم می‌شود.

ارسال متن