من شاخه ی اسیر زمستان سرنوشت...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن شعر غمگین عاشقانه
- من شاخه ی اسیر زمستان سرنوشت...
من شاخهی اسیر زمستان سرنوشت
تو مثل برگ تازهی افتاده از بهشت
من ساقهی که سوخته از آه رعد و برق
حالِ مرا نپرس چه خوبم چه بد چه زشت
این لطف قسمت است که کاتب مرا اسیر
اما تورا چو زلف سیاهت رها نوشت
من دلشکسته ام چو یتیم محله، تو
مغرور و بیخیالی دلت مثل سنگو خشت
آسوده باش دیگر ازین شهر رفته است
آنکس که سالها به تو هی نامه می نوشت
قامت کشیده مثل درختِ ذوقم و خار
بذری که روی خاک دلم بی وفای کشت
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر تضاد میان شاعر رنجدیده و معشوقی بیخبر را نشان میدهد. شاعر خود را اسیر سرنوشت و رنجکشیده میداند، درحالیکه معشوق آزاد و بیخیال است. فراق و دلشکستگی شاعر با تصویرهای قوی مانند شاخهی خشکیده و دل سنگشدهی معشوق به تصویر کشیده شده است. خبر رفتن کسی که نامه مینوشت، به پایان یافتن یک امید دلالت دارد.