دور تو گردیدم و ازمن شدی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن شعر غمگین عاشقانه
- دور تو گردیدم و ازمن شدی...
دور تو گردیدم و ازمن شدی هی دورتر
من غرورم را شکستم تو شدی مغرور تز
تو همان شاه همیشه فاتح شطرنج دل
من همان سربازم و در پیش تو کم زور تر
گفته بودی عاشقی منظورت اما این نبود
چشم هایم میشود هردم ازاین منظور تر
اجر دارد. خنده بر لبهای غمگین آوری
لب ولی تا می گشایی میشوی ماجورتر
هوشیاران مست انگور دوچشم ات می شوند
هر خماری میشود با دیدنت مخمورتر
درکنارت بیشتر احساس شادی میکنم
پس بمان پیشم که با تو میشوم مسرورتر
من وبال گردنت هستم اگر ، شاکی نباش
پابه پایت می دومبی بال حتی دورتر
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، حکایت عاشقِ دلشکستهای است که با وجود تلاشهایش، معشوق مغرورتر میشود. عاشق، خود را سرباز و معشوق را شاه شطرنج میداند و از بیوفایی او رنج میبرد. با این حال، عشقش او را به ماندن و تحمل سختیها ترغیب میکند؛ حتی اگر این ماندن، او را دورتر از معشوقش کند. شادی در کنار معشوق، به رغم رنجش، برایش ارزشمند است.