متن امیر حبیب وند
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات امیر حبیب وند
چه راحت می کَنَد دلبر ز من دل
منه بی چاره هر شب می کَنَم جان
گناهم عاشقی یک سویه باشد
که اکنون می دهم اینگونه تاوان
دلم شد کوره ی آتش
ز دست بی وفا دلبر
بسوزاند دل مرا
تظاهرهای لیلی وار
درونم مثل آواری فرو ریزد از آن روزی
که چشم از من بپوشانی
و روی از من بگردانی
ای رفیق داغترین داغی که داغونم کرد
سردی دست تو در حاشیه ی رفتن بود
جهت تنگی قلبم تو چه نسخهها نوشتی
دل پاره پاره اما به خدا دوا ندارد
بدترین نوع گروگانگیریست
بغض بیرحم به گلوییت زده باشد خنجر
نشود دم بزنی!