متن بی رحمی خاطره ها
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بی رحمی خاطره ها
آن نگاری که: به جانم رخنه داشت
رفت و من را با غمش، تنها گذاشت
رفت و خندید او بر این جانِ نزار
ای دریغ از رحم بر، احوالِ زار
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ققنوس احساس)
گفتمش رحمی کن او، خندید و رفت
گفت دل، رازِ مگو... خندید و رفت
مویه کردم، مو به مو؛ خندید و رفت
لحظه لحظه؛ کو به کو، خندید و رفت
حسّ من، میگفت: «او»... خندید و رفت
چشمِ من، در جستجو... خندید و رفت
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ققنوس احساس)
متن بی وفایی
متن کتاب ققنوس احساس
متن حسرت از دست رفته
متن راز
متن جدایی دردناک
متن بی رحمی خاطره ها
بی رحم تر از فاصله ها، خاطره هاس.
امین غلامی (شاعر کوچک)
در حال بارگذاری...