سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
عشقم نروی باز فراموش کنی ... از من گذری مرا تو خاموش کنی...
فراموشم فراموشم بکن یارتو را با دیگری دیدم که چون یارچه می سوزد زدی آتش به جانمفراموشم تو خاموشم نکن یار...
قدر دان خودت باشکه به نگاهی تو را می فروشند .حجت اله حبیبی...
جمع شدیم/دورِ پاییز/حافظ هم خاموش...
بعضی وقتا،شریک تمام خاطراتت تو زندگیفقط یه شماره خاموشه......
برگی تکان نخوردریختیخاموش...
من در این خلوت خاموش سکوتاگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم...
ایستادگی کن تا روشن بمانیشمع های افتاده خاموش می شوند...
خرافات / دنیا را به آتش می کشد و فلسفه این آتش را خاموش می کند....
کاش...این شب خاموش را با بوسه ای تابان کنی...
خاموش می شویمفراموش می شویمانگار هیچگاه نبوده ایم...