سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
در بیکران آسمان چشم های تو/دریای بی پایانی از سکوت می رقصد؛و من ...ای هوانورد دل آرام/در پیچ و تاب این افق بی نهایتگم می شوم؛ در میان ابرهای تو...........فیروزه سمیعی...
نام غزل:دلدادگیهرکسی دارد به سینه یک غم پنهان خدادرد قلب ما که شد دلدادگی نزد شمادرد بی درمان که درمانی ندارد غیر عشقدرد ما درمان ما تنها تویی ای عشق ماعاشقانه کن صدایم عشق من ای نازنینمی رود قلبم برای آن صدا کردن چرا؟می شود این دل فدایت تا بگویی این سخنعاشقت هستم همیشه می پرستم من تو راآن نگاه دلربایت می کند دل را شکاربوده ای صیادِ قلب خسته ام بی ادعامجید محمدی(تنها)تخلص شعری شاعر:تنها...
خورشیدسربازیست با تن زخمیکه هرغروببه پشت کوه بر می گردد.رضاحدادیان...
حالا چطور از روشنایی برگردم؟که با ریشه های تومنشور می شوم.مریم گمار...
دلم به شوق نگاهت بهانه می گیرد چه کرده ای که دلم درفراق ، می میردبه یاد این دل من باش هرکجا هستیدلم به یاد تو افتد ، عجیب می گیرد( بهزاد غدیری شاعر کاشانی)...
هفت مِلیارد نفر دور هم اند اما بازبرترین دغدغه ی نوع بشر تنهایی ست!...