بیو موج
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو موج
در سفر عشق تنی بی سرم
در ره عشق آن سر بی پیکرم
آتش عشقت به تنم می زند
سوختم از تنت تبت می پزد
در سفر عشق نباشد پایان
همسفر عشق ندارد سامان
گفتم ای عشق بیا همسفرم
بی تو عمریست که من دربدرم
زیر باران دل شد پریشان...
نباشی روز و شب معنا ندارد
به ساحل می روم دریا ندارد
منم عاشق تر از احساس یک عشق
من آن موجم که ساحل را ندارد
بگو تا چند دریای دیگر
تلاطمِ درونم
باید طوفانی باشد؟
بگو تا چند موج دیگر
باید اوج بگیرد
سرکوبیِ ساحلِ احساسم؟
بگو تا چند؟
زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
در حال بارگذاری...