از سینه... ھر نفس ... که برآید ھواے توست... ️️️
کتمانِ دلتنگی، بند آمدنِ نفس است...
خوشبختی نزدیکه کافیه چشماتو ببندی ونفس نکشی
به حرمت تمام نفسهایت.... تو تمام دنیای منی... ️️️
زنده ام تا در تنم هُرم نفس های هست ... ️️️
خانه ای که درآن مادرنفس بکشد هیچ گلدانی خشک نمی شود.
چقدر دلتنگ حضورت هستم! کاش تصویرت نفس می کشید...
دیگه دلم برات تنگ نمیشه فقط وقتی بهت فکر میکنم مجبور میشم عمیق ترنفس بکشم.
یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا
دلم گرفته، به من فرصت دوباره ببخش که تا نفس بکشم بیهوا در آغوشت...
یک نفس مانده زمستان که به منزل برسد آخرین جمعه ی پاییز تو را کم دارم...
میان نفسهایت حبسم کن! من بی تو بودن را بلد نیستم ...
و ای کاش یکی از این صبح ها صدای تو را نفس بکشم ... ️️️
فقط وقتی بهت فکر میکنم مجبور میشم عمیق تر نفس بکشم ...
تو دلیل هر نفسی هستی که میکشم
نفسم میگیرد... درهوایی که نفس های تونیست...
دوست داشتنت هوس نیست ڪہ باشد و نباشد نفس است تا باشم تاباشی...
مثل نفس شدی برام کشیدنت الزامیه...
عشق یعنی نفست بند یڪی باشد و بس ️️️
یا خانه تنگ تر شده یا من در خودم جا نمی شوم نفس رفته است نمی آید!
ترسم این است نیایی نفسم تنگ شود نقش رویایی تو هی کم و کمرنگ شود .
چقدر دلتنگ حضورت هستم! کاش تصویرت، نفس می کشید... ️️️
اینکه لبخند میزنم عشق می ورزم نفس میکشم و زندگی میکنم دلیلش تویی
تو رو بغل میکنم عشقُ نفس میکشم️ ️️️