پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مرا شور بده، با تبِ نابِ جهشِ جان/دلم را برسان تا تپشِ مهرِ فراوان/به پرواز، درآور، گُلکِ قاصدکِ مهر/بدم باز، به رگهای نفس، شورشِ پنهان/شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)🦋🌸🌺🌸🦋...
توی هر نفس دم بعد دممن در کنار تو بودمتوی هر لحظه و هر زمانمن با تو بودمدر هر روز و شب شمامن دلتنگی تو بودمدر خاطره های شب هامن همراه تو بودمزخم بودم، زخم در دل تنهاییاما تویی که دست درمانیآرزو بودم در درختان بهاریتویی که به من شادی و آرامش می بخشیآسمان بودم، آسمان در سینه ی غروبتویی که رنگ و نور به زندگی می بخشیهر نفسی که می کشم، تویی بودمتویی که به هر لحظه ی زندگیم معنا می بخشی...
توشبیه بوسه ایمثل جانی لبت که ازبوسه برگرددجانم به لب می رسدبامن بمانتا نفسهایم ازپا بیفتدعلی مولایی...
دیگه من به عشق کی زندگی کنم نفس میشه ترکم نکنی من میمیرم توقفس...
چون نفس تا پای جان می خواهمتنفس نفس ای مهربان می خواهمتهر لحظه بی تو بودن مثل در قفسمن تو را در هر زمان می خواهمت...
تو اول برادری تو ثابت کن بعد حرف از ارث میراث بزن:-)...
عشق؛ بَندیِ هوا و هوسرقصِ آتش به گِردِ قفستانگوی دو تَن؛ نَفَس به نَفَس شیمارحمانی...
عاشق من بودی یا تصوری که ازم داشتی ؟...
به نفس می مانیبی وقفه می خواهم تو را ......
تا نفس هست به یاد تو برآید نفسم...
بیش از هوا،بیش از نفس محتاج با تو بودنم...
بسیارم رفته استاندکم،نفس می کشد هنوز......
من پر از عشق تواممرا نفس بکش.......
این نفَس...بی «شما» بعید است که تکرار شود❣ ...
دلتنگ که باشینفس هایتبوی کهنگی می گیرد....
باهر نفس به عشق توتمدید می شوم...!...
عشق یعنیتو نفس باشی ودر من بدمی...
چشمات اوج آرامشمهنباشی قلبم نفس نمیکشه...
به نفس می مانیدوست داشتنت قطع شود می میرم.......
نفس مهربون زندگیم روزت مبارک...
تو را ڪمی بیشتر ازنفس دلم میخواهد ...️...
تا نفس دارمقلبم اقامتگاه توست...
ای که هوای منی؛بی تو نفس ادعاست ......
یک نفس خندید و آتش بر دلم دلدار زدبا همان لبخند شیرینش مرا هم دار زد...
از سینه...ھر نفس ...که برآید ھواے توست...️️️...
کتمانِ دلتنگی،بند آمدنِ نفس است......
خوشبختی نزدیکهکافیه چشماتو ببندی ونفس نکشی...
به حرمت تمام نفسهایت....تو تمام دنیای منی... ️️️...
زنده ام تا در تنم هُرم نفس های هست ...️️️...
خانه ای که درآن مادرنفس بکشد هیچ گلدانی خشک نمی شود....
چقدر دلتنگ حضورت هستم!کاش تصویرتنفس می کشید......
دیگه دلم برات تنگ نمیشهفقط وقتی بهت فکر میکنممجبور میشم عمیق ترنفس بکشم....
یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا...
دلم گرفته، به من فرصت دوباره ببخشکه تا نفس بکشم بیهوا در آغوشت......
یک نفس مانده زمستان که به منزل برسد آخرین جمعه ی پاییز تو را کم دارم......
میان نفسهایت حبسم کن!من بی تو بودن را بلد نیستم ......
و ای کاش یکی از این صبح هاصدای تو را نفس بکشم ... ️️️...
فقط وقتی بهت فکر میکنممجبور میشم عمیق تر نفس بکشم ......
تو دلیل هر نفسی هستی که میکشم...
نفسم میگیرد...درهوایی که نفس های تونیست......
دوست داشتنت هوس نیستڪہ باشد و نباشدنفس استتا باشم تاباشی......
مثل نفس شدی برامکشیدنت الزامیه......
عشق یعنینفست بند یڪی باشد و بس️️️...
یا خانه تنگ تر شدهیا من در خودم جا نمی شومنفس رفته است نمی آید!...
ترسم این است نیایی نفسم تنگ شودنقش رویایی تو هی کم و کمرنگ شود....
چقدر دلتنگ حضورت هستم!کاش تصویرت،نفس می کشید...️️️...
اینکه لبخند میزنم عشق می ورزم نفس میکشم و زندگی میکنم دلیلش تویی...
تو رو بغل میکنم عشقُ نفس میکشم️️️️...
دلم هواتو کرده میشه یه دَم از اون نفستو بدی من بِکشم ؟...
با اینکه هوای جهان خوب نیستبه عشق تو دارم نفس می کشم!...