سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
اگر بقای من موجب هلاکت فرد دیگری می شود، پس مرگ خوشایندتر و عزیزتر خواهد بود....
اینکه قادر باشی با رضایت به گذشتۀ زندگی خود نگاه کنی، مثل این می ماند که دو بار زندگی کنی....
اگر کسی را دوست داری بگذار برود ؛که اگر بازگشت همیشه متعلق به توست، و اگر بازنگشت از ابتدا نیز تعلقی به تو نداشته است !این قانون همیشگی است که عشق ژرفایش را جز در لحظهی فراق درنمییابد !...
در دوستی غرضی جز اضافه کردنِ محبت به عمق وجودتان نداشته باشید.زیرا محبتی که جویای چیزی جز پرده برداشتن از خودش باشد،عشق نیست بلکه دامی است که در دریای زندگی گسترده میشود و جز بیهودگی چیزی در آن نمی افتد....
و عمق عشقهیچگاه شناخته نمی شودمگر در زمان فراق…...
دیشب به خودم گفتم :شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمیآید، از بهاری میآید که فرا میرسد ...گیاه به روزهای که رفته نمیاندیشد، به روزهایی میاندیشد که می آید، اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد ...چرا ما انسانها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آن چه میخواهیم، دست یابیم ؟!...
ایمان و رؤیادر وجود شعرا نهفتهاست، زیرا روزنه ورود به ابدیت در دل آنها پنهان شده....
به نظر میرسد که من با تیری در قلب زاده شدهام، تیری که تحمل فشار آن در قلب، دردناک است و خارج کردنش کشنده....
چون اگر بخشنده ای به فرد نیازمند بخشش و کرم کرد، در دل احساس شادی و سرور کند و ببالد. اما نیکی کردن به کسی که نیاز ندارد روا نیست، چه او هرگز ارزش نیکی را نمی شناسد و همچنان که از خار خشک گل نمی روید، ارج نهادن به نیکی را نمی داند... ....
بوسه، اولین جرعه از جامی است که خداوند آن را از چشمه ی عشق پر ساخته است....
همه آنچه در خلقت است، در درون شماست و هر آنچه درون شماست، در خلقت است. طبیعت با آغوشی باز و دستانی گرم از ما استقبال کرده و می خواهد که از زیبایی اش لذت بریم. چرا انسان باید آنچه را در طبیعت ساخته شده از بین ببرد....
یک انسان می تواند آزاد باشد بدون آن که انسانی بزرگ گردد، اما هیچ انسانی نمیتواند بزرگ گردد بی آن که آزاد باشد....
اگر نان بپزید، ولی لذتی نیابید، به راستی، نان تلخی پختهاید که تنها نیمی از گرسنگی انسان را فرو مینشاند....
فرزندانتان از آنِ شما نیستند! آنها پسران و دخترانی هستندکه از خودشیفتگی زندگی، جان گرفتهاند. آنها به وسیله شما، و نه از شما شکل میگیرند، گرچه درکنار شما آسودهاند اما در تملک شما نیستند. شما مجازید که عشق خود را به ایشان هدیه کنید، نه افکارتان را، که آنها خود فکورند....
درختان شعری هستند که زمین بر پهنهٔ آسمان مینویسد. ما آنها را قطع میکنیم و از آنها کاغذ میسازیم بلکه تهی بودن خود را بر آن ثبت کنیم....
اندرز من به زوجهای جوان این است که به هنگام شادی، همگام با یکدیگر نغمه ساز کنید و پای بکوبید و شادمان باشید، اما امان دهید که هر یک در حریم خلوت خویش آسوده باشد و تنها؛ چون تارهای عود که تنهایند هر کدام، اما به کار یک ترانه ی واحد در ارتعاش....
سفر کن به هیچکس هم نگو .یک رابطه عاشقانه را زندگی کنو به هیچکس هم نگو شاد زندگى کن و به هیچکس هم نگو! آدم هاچیزهاى قشنگ را خراب می کنند...
ایمان بدون عشق شما را متعصبوظیفه بدون عشق شما را بداخلاققدرت بدون عشق شما را خشنعدالت بدون عشق شما را سختزندگی بدون عشق شما را بیمار میکند...
و عمق عشقهیچ وقت فهمیده نمی شودمگر در زمان فراق...
اولین شاعر جهانحتما بسیار رنج برده استآنگاه که تیر و کمانش را کنار گذاشتو کوشید برای یارانشآنچه را که هنگام غروب خورشید احساس کردهتوصیف کند !و کاملا محتمل است که این یارانآنچه را که گفته استبه سخره گرفته باشند . . ....