متن زانا کوردستانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زانا کوردستانی
وقتی تو رفته ای
چه فرق؛
که، که آید!
زانا کوردستانی
زندانی را
گیوتین یا دار
یک درد دارد...
زانا کوردستانی
واژه ها در من پا می گیرند
وقتی تو مرا می خوانی
شعر می شوم
سپید و کوتاه
به شوق مروری هزارانه
روانه ات خواهم شد.
زانا کوردستانی
آدمک سرافکنده،
هنوز در گوشش وز وز می کرد
حرف های آدمی را،
--: تو قلب نداری!
زانا کوردستانی
برگ ریز پاییز و
گلدان شمعدانی در دست
چه سنگدلانه
پیش می رود عاشق
بر پیکر فرسوده ی درخت!
زانا کوردستانی
گلوی احساس،
در فشار است!
زیر هجوم بغض،
آی لیلای من،
دوری از مُسکن دست هایت؛
-- شب زده ام کرده است.
زانا کوردستانی
رویاهایم را که می بافم
با نگاه به جوراب های سوراخم
سقف خیال بر سرم
آوار می شود!.
زانا کوردستانی
لاف عشق می زنید
اما
دست شما رو شده است
گرگ هوس هستید و
پوستین بره به تن کرده اید!!
زانا کوردستانی
مجنون که نشدی
غم پروانه بخوری
ختم به سوختن است
این دیوانگی
عشق نامش نهاده اند!
زانا کوردستانی
می خواهمت
چنان که می خواهدش
خوزستان آب را!
زانا کوردستانی
خورشیدام و
بوسیده ام
روی ماه صبح را
زانا کوردستانی
آه ای لاجورد کاشی های عقیق
ای ذکر شبانه های ممتد
بی تو، مرتجع ام
هیچ آیینی را پایند نی ام!.
زانا کوردستانی