پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
محکومیم به امید، مجبوریم به آرزو....
مردم چه می کنند!که لبخند می زنند؟غم را نمی شود...که به رویم نیاورمحال مرا مپرس که هنجارها مرامجبور می کنند بگویم که:بهترم…...
زودتر از من بمیرتنها کمی زودترتا تو آنی نباشیکه مجبور استراه خانه را تنها برگردد...
مجبور نیستی حتما از صفر شروع کنی تا کاری جالب انجام دهی....
نمی توان کسی را مجبور به ماندن کرداصلا چرا باید به کسی که تو را نمی خواهدچسبید…؟...
همیشه فکر میکردم همهی آدمها مخالف جنگاند ، تا آنکه دریافتم کسانی هم هستند که با آن موافقاند ، به خصوص آنان که خود مجبور نیستند در جنگ شرکت کنند !...
منو تو شرایطی نذار که مجبور شمبهت نشون بدم که چه قدر میتونمدل سرد باشم!...
دیگه دلم برات تنگ نمیشهفقط وقتی بهت فکر میکنممجبور میشم عمیق ترنفس بکشم....
اگه مجبور بودم دوباره زندگی کنماینبار زودتر پیدات میکردم!️️️...
نیچه در یکی از اوقات خموشی و سکوت خود نوشت:شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها موجودی است که می خندد. تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند.(کتاب ماجراهای جاودان در فلسفه)...
فقط وقتی بهت فکر میکنممجبور میشم عمیق تر نفس بکشم ......
سه چیز تحملش خیلی سختهحق با تو باشهولی بهت زور بگن!بدونی دارن بهت دروغ میگننتونی ثابت کنی!تتونی حرف دلتو بزنیو مجبور باشی سکوت کنی!...
به غیر از وجدانتمجبور نیستی تو زندگیبه هیچکس راجع به چیزیجواب پس بدیحواست هست؟ به جز وجدانت....
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست کهیک نفر احساست را بفهمد ،بدون اینکه مجبورش کنی...
زودتر از من بمیرتنها کمی زودترتا تو آنی نباشی که مجبور استراه خانه را تنها برگردد...
کمتر اعتماد کن تا روزی مجبور نشی به کسی بگی ازت انتظار نداشتم...